فیک عشق در خطر است پارت 23
کوک: پشمام ریخت گایز پس زندگی یه خاندان مافیا اینجوری نظرم عوض اصلا نمیخوام مافیا بشم
هوپی: دقیقا
جیمین: ولی خدایی خیلی خفن بود اول به ما گفت به لیا وفادار نیست بعد به عمارت حمله کردند ماری زنگ زد به لیا و لیا زود اومد همه رو کشت و درباره ی پدر بزرگش حرف خب بعد بابا بزرگش اومد زد توی گوشش عین فیلم سینمایی بود
ته: آره من فکر کردم لیا خیلی لوس کردند دیدم نه مافیا بودند خیلی سخته میا پدر بزرگش دوست داره فقط میا چون بقیه با لیا موافق بودند
جنی: بهتره زیاد بلند حرف نزنید کاراگاه بازی هم در نیاریند (پوزخند)
نامی: ارباب کوچک.
جنی: پسرا نیاز بهم بگین ارباب همون جنی خوبه آها اگه جای من یا رزی یا لیسا یا جیسو کسی دیگه ی بود شکنجه می کردند تون و ما چهار به اندازه هنوز بی رحم نشدیم ولی لیا قلبش گم کرد اون خیلی خشن سرد هات بی. رحم شده اومدم بگم که امشب مهمونی هست لیا فکر کرد شما به احتمال ۹۹ درصد فردا برین خونه خودتون فعلا بای استراحت کنید اون در بزرگه وسیل بازی و تلویزن داره لیا گفت بگم بهتون بای
کوک: یس
هوپی: دقیقا
جیمین: ولی خدایی خیلی خفن بود اول به ما گفت به لیا وفادار نیست بعد به عمارت حمله کردند ماری زنگ زد به لیا و لیا زود اومد همه رو کشت و درباره ی پدر بزرگش حرف خب بعد بابا بزرگش اومد زد توی گوشش عین فیلم سینمایی بود
ته: آره من فکر کردم لیا خیلی لوس کردند دیدم نه مافیا بودند خیلی سخته میا پدر بزرگش دوست داره فقط میا چون بقیه با لیا موافق بودند
جنی: بهتره زیاد بلند حرف نزنید کاراگاه بازی هم در نیاریند (پوزخند)
نامی: ارباب کوچک.
جنی: پسرا نیاز بهم بگین ارباب همون جنی خوبه آها اگه جای من یا رزی یا لیسا یا جیسو کسی دیگه ی بود شکنجه می کردند تون و ما چهار به اندازه هنوز بی رحم نشدیم ولی لیا قلبش گم کرد اون خیلی خشن سرد هات بی. رحم شده اومدم بگم که امشب مهمونی هست لیا فکر کرد شما به احتمال ۹۹ درصد فردا برین خونه خودتون فعلا بای استراحت کنید اون در بزرگه وسیل بازی و تلویزن داره لیا گفت بگم بهتون بای
کوک: یس
۵.۴k
۱۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.