عشق یا قتل پ ۱۸ ق ۶
پ ۱۸ ق ۶ : جونگ کوک هم با افراداش از محوطه خارج شدن.......چون نقشه اش این نبود ک به تهیونگ ضربه بزنه تقشش در مورد ا/ت بود!......به طرف امارت تهیونگ رفتن
تو ماشین
جیمین...چه اتفاقی افتاد؟
تهیونگ...میخوای بشنوی؟
جیمین...برای همین میپرسم!
تهیونگ...اوففف...خوب..ببین....من داشتم جنس ها رو جا به جا میکردم.....و اون جونگ کوک و ا/ت همه رو نابود کردن
جیمین...با این حال ک ضربه مالی وحشتناکی خوردیم بازم داری میری دنبال ا/ت!؟
تهیونگ...اهوم....چون ا/ت نمیدونست! وگرنه هیچ وقت اینکار رو نمیکرد......اون جونگ کوک نقشه ای داشته یا سر انبار من یا سر ا/ت!.....اینش معلوم نیس......فقط الان دیگه نمیزارم ا/ت رو ببره!.....بعد جیمین به اون دختر دیوونه هم بگو خودشو حاضر کنه......میدمش دست جونگ کوک ..... قانون شکنی میکنم!
جیمین....واقعا!....ولی
تهیونگ...میدونم! رسیدیم خونه باهاش حرف میزنم!
بعد رسیدن به خونه مستقیم رفت پیش نامجون.....با دیدن نامجونی ک سخت مشغول کار با کامپیوتر بود از در نیومده تو بیرون رفت و در رو بیصدا بست......
جیمین....چیشد؟
تهیونگ...فعلا مزاحمش نشید! باید متمرکز باشه! ما به اون دختر برسیم
رفتن به طرف اتاق دخترونه و درشو کوبید ..... در رو باز کرد تهیونگ با اشاره به جیمین گفت ک داخل نشه و خودش داخل رفت و در و بست
( انتقال پارت ۱۸ به ۱۹ ) .....اونقدر افراد هم نبود کنارشون!.....حدقل ۵ تا ماشین ک فقط دوتاش دو نفر آدم داشت و بقیه ماشین ها خود تهیونگ و بقیه بودن.........یه قلوپ دیگه از مشروبش خورد و بلند شد رفت پایین ......قول میدم با دستای خودم بکشمت و با رنگ قرمز خونت رو دیوار مرگتو بنویسم!......ا/ت هم با کارایی ک کرده باعث شده ک نقشه ی اونا پیش بره!.....به خاطر انتقام....همه چی برای این لحظه دست به دست هم داده بودن و اینا از این موضوع مطلع نبودن! شایدم یکی از اون دستا ا/ت بود با چشمای بسته ک نمیفهمید چیکار میکرد!.......عشق یا قتل.....عشق یا قتل.....عشق یا قتل؟؟ چند باری تکرارش کرد.....شاید آخرین تماس لبهاشون باهم و کوتاه ترینش بود ...... آخرین لمس ا/ت! یا آخرین لمس تهیونگ!
راستش اصل موضوع عشق یا قتل رو از پارت بعدی انتخاب کردم.....یعنی پارت بعد رو ک بخونید متوجه میشید چرا اسم رمان رو عشق یا قتل گذاشتم
تو ماشین
جیمین...چه اتفاقی افتاد؟
تهیونگ...میخوای بشنوی؟
جیمین...برای همین میپرسم!
تهیونگ...اوففف...خوب..ببین....من داشتم جنس ها رو جا به جا میکردم.....و اون جونگ کوک و ا/ت همه رو نابود کردن
جیمین...با این حال ک ضربه مالی وحشتناکی خوردیم بازم داری میری دنبال ا/ت!؟
تهیونگ...اهوم....چون ا/ت نمیدونست! وگرنه هیچ وقت اینکار رو نمیکرد......اون جونگ کوک نقشه ای داشته یا سر انبار من یا سر ا/ت!.....اینش معلوم نیس......فقط الان دیگه نمیزارم ا/ت رو ببره!.....بعد جیمین به اون دختر دیوونه هم بگو خودشو حاضر کنه......میدمش دست جونگ کوک ..... قانون شکنی میکنم!
جیمین....واقعا!....ولی
تهیونگ...میدونم! رسیدیم خونه باهاش حرف میزنم!
بعد رسیدن به خونه مستقیم رفت پیش نامجون.....با دیدن نامجونی ک سخت مشغول کار با کامپیوتر بود از در نیومده تو بیرون رفت و در رو بیصدا بست......
جیمین....چیشد؟
تهیونگ...فعلا مزاحمش نشید! باید متمرکز باشه! ما به اون دختر برسیم
رفتن به طرف اتاق دخترونه و درشو کوبید ..... در رو باز کرد تهیونگ با اشاره به جیمین گفت ک داخل نشه و خودش داخل رفت و در و بست
( انتقال پارت ۱۸ به ۱۹ ) .....اونقدر افراد هم نبود کنارشون!.....حدقل ۵ تا ماشین ک فقط دوتاش دو نفر آدم داشت و بقیه ماشین ها خود تهیونگ و بقیه بودن.........یه قلوپ دیگه از مشروبش خورد و بلند شد رفت پایین ......قول میدم با دستای خودم بکشمت و با رنگ قرمز خونت رو دیوار مرگتو بنویسم!......ا/ت هم با کارایی ک کرده باعث شده ک نقشه ی اونا پیش بره!.....به خاطر انتقام....همه چی برای این لحظه دست به دست هم داده بودن و اینا از این موضوع مطلع نبودن! شایدم یکی از اون دستا ا/ت بود با چشمای بسته ک نمیفهمید چیکار میکرد!.......عشق یا قتل.....عشق یا قتل.....عشق یا قتل؟؟ چند باری تکرارش کرد.....شاید آخرین تماس لبهاشون باهم و کوتاه ترینش بود ...... آخرین لمس ا/ت! یا آخرین لمس تهیونگ!
راستش اصل موضوع عشق یا قتل رو از پارت بعدی انتخاب کردم.....یعنی پارت بعد رو ک بخونید متوجه میشید چرا اسم رمان رو عشق یا قتل گذاشتم
۶۶.۹k
۰۳ مرداد ۱۴۰۰