part☆1۸☆
part☆1۸☆
کوک:خدایا شکر پسره هم زنده س میدونستم عشق اینا رو نمیکشه
(۸ ساعت بعد ساعت ۱۰ )
کوک:تموم شد بیا بخوابیم(خمیازه)
ا.ت:باش
جیسو:میگم کوک ا.ت چرا بیدار نمیشن
تهونگ:میرم ببینمشون ساعت ۳
جیسو:منم میام
جیسو:شبیه دوتا بچه همو بغل کردن
تهونگ:نگاه نگاه تلیوزیون اوردن تو اتاق نگاه چه قدر اشغال ریختن
جیسو:اااا راستی دیشب فصل دو عشق انتقام اومده حتما تا الان داشتن نگاه میکردن ولش کن
جیسو:تهونگ من میرم یکم بگردم نمایی حسلم پوکید
تهونگ:میام بریم
♡۳ساعت بعد♡
وبو ا.ت: از خواب پا شدم احساس کردم تو بغل کسی هستم و فکر کردم جیسوی برگشتم و صورتشو بوسیدم هنوز چشامو باز نکردم
کوک: داشتم کم کم از خواب پا میشدم و دیدم یکیو بغل کردم فکر کردم بم منو لیس زد منم بوسش کردم
ا.ت:چشمامو کم کم باز کردم دیدم
ا.ت:یاااااا
کوک:چته جن دیدی
ا.ت:تو تو بغلم چیکار میکردی
کوک:نمیدونم گشنمه
ا.ت:منو چرا بوسیدی
کوک :اصلا اول تو منو بوسیدی چرا
ا.ت:فکر کردم جیسویی
کوک:منم فکر کردم بم
ا.ت:کص.افت منو با سگ یکی کردی
کوک:گشنمه(مظلوم)
پایام
کوک:خدایا شکر پسره هم زنده س میدونستم عشق اینا رو نمیکشه
(۸ ساعت بعد ساعت ۱۰ )
کوک:تموم شد بیا بخوابیم(خمیازه)
ا.ت:باش
جیسو:میگم کوک ا.ت چرا بیدار نمیشن
تهونگ:میرم ببینمشون ساعت ۳
جیسو:منم میام
جیسو:شبیه دوتا بچه همو بغل کردن
تهونگ:نگاه نگاه تلیوزیون اوردن تو اتاق نگاه چه قدر اشغال ریختن
جیسو:اااا راستی دیشب فصل دو عشق انتقام اومده حتما تا الان داشتن نگاه میکردن ولش کن
جیسو:تهونگ من میرم یکم بگردم نمایی حسلم پوکید
تهونگ:میام بریم
♡۳ساعت بعد♡
وبو ا.ت: از خواب پا شدم احساس کردم تو بغل کسی هستم و فکر کردم جیسوی برگشتم و صورتشو بوسیدم هنوز چشامو باز نکردم
کوک: داشتم کم کم از خواب پا میشدم و دیدم یکیو بغل کردم فکر کردم بم منو لیس زد منم بوسش کردم
ا.ت:چشمامو کم کم باز کردم دیدم
ا.ت:یاااااا
کوک:چته جن دیدی
ا.ت:تو تو بغلم چیکار میکردی
کوک:نمیدونم گشنمه
ا.ت:منو چرا بوسیدی
کوک :اصلا اول تو منو بوسیدی چرا
ا.ت:فکر کردم جیسویی
کوک:منم فکر کردم بم
ا.ت:کص.افت منو با سگ یکی کردی
کوک:گشنمه(مظلوم)
پایام
۱.۶k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.