(مربی تکواندوی من ) پارت ۴
ویو کوک
صورتمو نزدیک صورت ات کردم چه لبای خوشگلی داره
که یه دفعه از لب ات بوسیدم
چه خوشمزن
ات: عه استاد این چه کاری بود تعجب و شکه*
کوک : بهت گفتم گوش نکردی
ات : من من میرم
کوک : مراقب خودت باش
ات : بای
کوک : بای
ویو ات
هوا چه تاریکه
بزار با گوشیم راهو پیدا کنم
اههه گوشیم خاموشه هوفف چیکار کنم که یکی صدام زد
کوک : ات
ات: ب...بله استاد
کوک : دیگه بهم نگو استاد
ات : امم چ..چشم
کوک : راهو گم کردی ؟
ات : امم اره
کوک ات رو براید بغل کرد برد خونش
ات : عه عه جونگ کوک
کوک : .....
کوک : اینم از اتاقت
ات: اممم مرسی جونگ کوک ( لبخند
کوک : خاهش ( خنده ی خرگوشی
پرش زمانی فردا
کوک بالای سر ات بود
کوک : ات ات پاشو
ات : آااااممم (خمیازه)
کوک : صبح بخیر
ات : صبح توهم بخیر
کوک : بیا صبحونه بخور من باید برم باشگاه
ات : منم میام
کوک : نه پات صدمه دیده
چطور بود ؟
پارت بعدی ۵ لایک
صورتمو نزدیک صورت ات کردم چه لبای خوشگلی داره
که یه دفعه از لب ات بوسیدم
چه خوشمزن
ات: عه استاد این چه کاری بود تعجب و شکه*
کوک : بهت گفتم گوش نکردی
ات : من من میرم
کوک : مراقب خودت باش
ات : بای
کوک : بای
ویو ات
هوا چه تاریکه
بزار با گوشیم راهو پیدا کنم
اههه گوشیم خاموشه هوفف چیکار کنم که یکی صدام زد
کوک : ات
ات: ب...بله استاد
کوک : دیگه بهم نگو استاد
ات : امم چ..چشم
کوک : راهو گم کردی ؟
ات : امم اره
کوک ات رو براید بغل کرد برد خونش
ات : عه عه جونگ کوک
کوک : .....
کوک : اینم از اتاقت
ات: اممم مرسی جونگ کوک ( لبخند
کوک : خاهش ( خنده ی خرگوشی
پرش زمانی فردا
کوک بالای سر ات بود
کوک : ات ات پاشو
ات : آااااممم (خمیازه)
کوک : صبح بخیر
ات : صبح توهم بخیر
کوک : بیا صبحونه بخور من باید برم باشگاه
ات : منم میام
کوک : نه پات صدمه دیده
چطور بود ؟
پارت بعدی ۵ لایک
۱۵.۴k
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.