مافیای خطرناک من (16)p
پارت16 مافیای خطرناک من :
همین طورکه تو بغل شوگا بودم اروم رو پاش هم نشسته بودم
شوگا:این دختر چشه واییی بدنش داره دیوونم میکنه
ا/ت : خواستم ازش جدا شم که کمرو محکم گرفت
شوگا : سر ا/ت را ارام نوازش می کرد و موهاشو بو می کرد اروم بین گوشاش گفت
شوگا : منو ببخش که سرت داد زدم ولی تو هم بی تقصیر نیستی
ا/ت: خودمو از شوگا جدا کردم ولی هنوز روی پاش نشسته بودم
شوگا: چرا بغلم کردی؟
ا/ت: معذرت می خوام الان پا میشم
شوگا : ا/ت رو محکم گرفت و گفت : نه من که معذرت ترو نخواستم
شوگا : دوستم داری؟
ا/ت:.........
شوگا:جوابی نشنیدم (جدی)
ا/ت : تو گفتی نه من حق دارم از تو خوشم بیاد نه تو از من خوشت میاد
شوگا:اها پس چرا بغلش کردی؟
اا/ت:معذرت می خوام
شوگا: اهههههه بسه
ا/ت: اصلا تو بگو تو چرا مطقابل بغلم کردی و سرمو نوازش کردی ؟
شوگا: اه اه پرو شدی خانم کوچولو الان برای من حاضر جوابی میکنی؟(جدی)
ا/ت: به خدا از حرف هایی که میزنم منظوری ندارم (ترسیده )
ا/ت: از روی پای شوگا بلند میشه که بره
شوگا: بلند میشه و دست ا/ت رو میگیرره
شوگا: ازم میترسی؟
ا/ت:........
شوگا: اهای وقتی ازت سوال میپرسم جواب بده (داد)
ا/ت: اره ازت میترسم( ا/ت با چشم های پر از اشک به شوگا نگاه میکنه نگاه ا/ت پر از غم و درده )
شوگا :...
ا/ت: دستشو از دست های شوگا کشید و به سمت حمامه توی اتاقش رفت درو پست سرش قفل و اونجا نشست و شرع کرد به گریه کردن
شوگا: به سمت در حمام میره در میزنه و صدای گریه ا/ت رو میشنوه
شوگا: ا/ت درو وا کن
ا/ت : ولم کن ازت خواهش می کنم به خدا قول میدم ازت خوشم نیاد بزار تو حال خودم باشم ازت خواهش میکنم (گریه)
شوگا: باشه درو وا نکن ولی گوش کن من هیچ حرفی دربارهی ی عشقو چیزای مسخره ندارم به رمانتیک بودن هم علاقه ای ندارم فهمیدی برام کارم و باند مهمه (منظورش مافیا هست) من بهت گفتم که چنتا قانون برات گذاشتم که باید رعایت شه فهمیدی ؟ مخصوصا این حاضر جوابیات و پرو بازیات که خیلی رو مخه هیچ کس تاحالا جرعت نکرده که با من اینطور حرف بزنه یا تو روم وایسه فهمیدی اگه دوباره ی یکی از این کارارت تکرار شه من میدونم با تو ( همه ی اینارو شوگا با جدیتو عصبانیت کامل گفت و بعضی جاهاش هم داد و بیداد کرد )
شوگا : از اتاق خارج شد و درو محکم کوبید به همدیگر رفت
همین طورکه تو بغل شوگا بودم اروم رو پاش هم نشسته بودم
شوگا:این دختر چشه واییی بدنش داره دیوونم میکنه
ا/ت : خواستم ازش جدا شم که کمرو محکم گرفت
شوگا : سر ا/ت را ارام نوازش می کرد و موهاشو بو می کرد اروم بین گوشاش گفت
شوگا : منو ببخش که سرت داد زدم ولی تو هم بی تقصیر نیستی
ا/ت: خودمو از شوگا جدا کردم ولی هنوز روی پاش نشسته بودم
شوگا: چرا بغلم کردی؟
ا/ت: معذرت می خوام الان پا میشم
شوگا : ا/ت رو محکم گرفت و گفت : نه من که معذرت ترو نخواستم
شوگا : دوستم داری؟
ا/ت:.........
شوگا:جوابی نشنیدم (جدی)
ا/ت : تو گفتی نه من حق دارم از تو خوشم بیاد نه تو از من خوشت میاد
شوگا:اها پس چرا بغلش کردی؟
اا/ت:معذرت می خوام
شوگا: اهههههه بسه
ا/ت: اصلا تو بگو تو چرا مطقابل بغلم کردی و سرمو نوازش کردی ؟
شوگا: اه اه پرو شدی خانم کوچولو الان برای من حاضر جوابی میکنی؟(جدی)
ا/ت: به خدا از حرف هایی که میزنم منظوری ندارم (ترسیده )
ا/ت: از روی پای شوگا بلند میشه که بره
شوگا: بلند میشه و دست ا/ت رو میگیرره
شوگا: ازم میترسی؟
ا/ت:........
شوگا: اهای وقتی ازت سوال میپرسم جواب بده (داد)
ا/ت: اره ازت میترسم( ا/ت با چشم های پر از اشک به شوگا نگاه میکنه نگاه ا/ت پر از غم و درده )
شوگا :...
ا/ت: دستشو از دست های شوگا کشید و به سمت حمامه توی اتاقش رفت درو پست سرش قفل و اونجا نشست و شرع کرد به گریه کردن
شوگا: به سمت در حمام میره در میزنه و صدای گریه ا/ت رو میشنوه
شوگا: ا/ت درو وا کن
ا/ت : ولم کن ازت خواهش می کنم به خدا قول میدم ازت خوشم نیاد بزار تو حال خودم باشم ازت خواهش میکنم (گریه)
شوگا: باشه درو وا نکن ولی گوش کن من هیچ حرفی دربارهی ی عشقو چیزای مسخره ندارم به رمانتیک بودن هم علاقه ای ندارم فهمیدی برام کارم و باند مهمه (منظورش مافیا هست) من بهت گفتم که چنتا قانون برات گذاشتم که باید رعایت شه فهمیدی ؟ مخصوصا این حاضر جوابیات و پرو بازیات که خیلی رو مخه هیچ کس تاحالا جرعت نکرده که با من اینطور حرف بزنه یا تو روم وایسه فهمیدی اگه دوباره ی یکی از این کارارت تکرار شه من میدونم با تو ( همه ی اینارو شوگا با جدیتو عصبانیت کامل گفت و بعضی جاهاش هم داد و بیداد کرد )
شوگا : از اتاق خارج شد و درو محکم کوبید به همدیگر رفت
۸.۴k
۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.