فیکشن چانیول پارت ۲
شیطنت عشق💋
پارت دوم
نویسنده:کیم او یون
بعد از اتمام برسی پرونده ها میخواستم برم به خانم یول تحویل بدم تا بعدا همراه پرونده های خودشون ببرن بدن به اقای پارک تا امضا کنن
خواستم درو باز کنم که یهو در باز شدو به عقب رفتم باعث شد تمام برگه ها پخش زمین بشه
بدون توجه به شخص رو به روم دو تا دستامو رو سرم گذاشتم و تقریبا بلند گفتم
اوه خدای من
من بعد این همه ساعت تونستم مرتبشون کنم
حالا چیکار کنم!
که فردی داخل اومدو بهم تنه زد
به خودم اومدمو با عصبانیت زیاد همونطور که وایساده بودم گفتم
هی ببین چه گندی زدی
حالا من چیکار کنم
این اتاق در نداره؟!
_زبون نداری سلام کنی؟!
برگشتم و گفتم هیییی با دیدنش یه لحظه زبونم بند اومد
اون واقعا جذاب بود
افکارمو کنار زدم و گفتم
شما دست نداری؟؟
_اینطور حرف زدنت به ضررت تموم میشه کوچولو
مگه فکر کردی کی هستی
با عصبانیت گفتم برو بیروننن
که بعد با خونسردی نشست روی میزم
هی نکنه گوشات برعکس مشنوه
درضمن بیا پایین
_چرا باید از میز شرکت خودم بیام پایین
چی؟گفت شرکت خودش!
با صدای لرزون گفتم
شر..شر..کت خو..خود..خودت؟؟
_هی چرا لکنت گرفتی
شما پسر اقای پارکین؟
_اره حالا چیشد موش شدی
چرا زود تر نگفتین!!
_بهت اخطار دادم
در ضمن تو کی هستی که بهت توضیح بدم😏
بل..بله..خب..خب..شما بفرما..یید..من برم پرونده..ها..رو بدم
_اما اونا ریختن(:
عوضی
چطور میتونه بخنده
که صدای در اومد
بفرمایید
برگشتم و با خانم یول رو به رو شدم
_اوه دختر تو چیکار کردی!
خانم یول تقصیر من نیست😫
پسر اقای پارک باعث شدن بریزه!
_چی؟رئیس چان اینجان؟!
نگاهی به رو به رو انداختم و رئیس چان رو دیدم
اوه ببخشید
کمری خم کردمو گفتم سلام رئیس چان
در جواب فقط یه پوزخند زد سرش رو تکون داد
و بعد با همون پوزخندش رو به جونگ میون گفت:
من حق دارم تو هر قسمت شرکتم که بخوام برم!
میتونستی دستوپاچلفتی نباشی.
و بعد اتاقو ترک کرد
...
خانم یول حالا چیکار کنم!!!
_خوشبختانه من کارای پروندم انجام شده
کمکت میکنم تا ترتیب بندی کنی
ممنونم.
_بهت توصیه میکنم به هیچ وجه با رئیس چان در نمیوفتی!
یعنی..یعنی اخراج میشم؟؟
_اوه نه
اقای پارک میدونن رئیس چان چقدر لجبازه
پس تا از چیزی مطمئن نشدن یا اشتباهی نکرده باشی اخراج نمیشی
و اینکه تو دستیار منی و یعنی دستیار منشی اقای پارک
پس فقط منو اقای پارک میتونیم اخراجت کنیم
ولی بدون که...
رئیس پارک میتونه اذیتت کنه و تحت فشار بزارتت
پس مواظب باش
و خودت رو تحت هر شرایطی کنترل کن.
جونگ میون:اوه خدای من مگه اون امپراطور بد دوران چوسانه!
_اون از امپراطور بد چوسان هم بدتره!
خانم یول پرونده رو برداشت و از اتاق خارج شد
یعنی پسر اقای پارک واقعا چه ادمیه!!
لایک کنید زود آپ میکنم😉
اسکی×!
اسکی نیست پیج دوممه
پارت دوم
نویسنده:کیم او یون
بعد از اتمام برسی پرونده ها میخواستم برم به خانم یول تحویل بدم تا بعدا همراه پرونده های خودشون ببرن بدن به اقای پارک تا امضا کنن
خواستم درو باز کنم که یهو در باز شدو به عقب رفتم باعث شد تمام برگه ها پخش زمین بشه
بدون توجه به شخص رو به روم دو تا دستامو رو سرم گذاشتم و تقریبا بلند گفتم
اوه خدای من
من بعد این همه ساعت تونستم مرتبشون کنم
حالا چیکار کنم!
که فردی داخل اومدو بهم تنه زد
به خودم اومدمو با عصبانیت زیاد همونطور که وایساده بودم گفتم
هی ببین چه گندی زدی
حالا من چیکار کنم
این اتاق در نداره؟!
_زبون نداری سلام کنی؟!
برگشتم و گفتم هیییی با دیدنش یه لحظه زبونم بند اومد
اون واقعا جذاب بود
افکارمو کنار زدم و گفتم
شما دست نداری؟؟
_اینطور حرف زدنت به ضررت تموم میشه کوچولو
مگه فکر کردی کی هستی
با عصبانیت گفتم برو بیروننن
که بعد با خونسردی نشست روی میزم
هی نکنه گوشات برعکس مشنوه
درضمن بیا پایین
_چرا باید از میز شرکت خودم بیام پایین
چی؟گفت شرکت خودش!
با صدای لرزون گفتم
شر..شر..کت خو..خود..خودت؟؟
_هی چرا لکنت گرفتی
شما پسر اقای پارکین؟
_اره حالا چیشد موش شدی
چرا زود تر نگفتین!!
_بهت اخطار دادم
در ضمن تو کی هستی که بهت توضیح بدم😏
بل..بله..خب..خب..شما بفرما..یید..من برم پرونده..ها..رو بدم
_اما اونا ریختن(:
عوضی
چطور میتونه بخنده
که صدای در اومد
بفرمایید
برگشتم و با خانم یول رو به رو شدم
_اوه دختر تو چیکار کردی!
خانم یول تقصیر من نیست😫
پسر اقای پارک باعث شدن بریزه!
_چی؟رئیس چان اینجان؟!
نگاهی به رو به رو انداختم و رئیس چان رو دیدم
اوه ببخشید
کمری خم کردمو گفتم سلام رئیس چان
در جواب فقط یه پوزخند زد سرش رو تکون داد
و بعد با همون پوزخندش رو به جونگ میون گفت:
من حق دارم تو هر قسمت شرکتم که بخوام برم!
میتونستی دستوپاچلفتی نباشی.
و بعد اتاقو ترک کرد
...
خانم یول حالا چیکار کنم!!!
_خوشبختانه من کارای پروندم انجام شده
کمکت میکنم تا ترتیب بندی کنی
ممنونم.
_بهت توصیه میکنم به هیچ وجه با رئیس چان در نمیوفتی!
یعنی..یعنی اخراج میشم؟؟
_اوه نه
اقای پارک میدونن رئیس چان چقدر لجبازه
پس تا از چیزی مطمئن نشدن یا اشتباهی نکرده باشی اخراج نمیشی
و اینکه تو دستیار منی و یعنی دستیار منشی اقای پارک
پس فقط منو اقای پارک میتونیم اخراجت کنیم
ولی بدون که...
رئیس پارک میتونه اذیتت کنه و تحت فشار بزارتت
پس مواظب باش
و خودت رو تحت هر شرایطی کنترل کن.
جونگ میون:اوه خدای من مگه اون امپراطور بد دوران چوسانه!
_اون از امپراطور بد چوسان هم بدتره!
خانم یول پرونده رو برداشت و از اتاق خارج شد
یعنی پسر اقای پارک واقعا چه ادمیه!!
لایک کنید زود آپ میکنم😉
اسکی×!
اسکی نیست پیج دوممه
۵.۱k
۱۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.