رئیس عشق( 2)
دیدم اون دختر احمق امد گفت:من باید اتاقتو نو جمع
کنم گفتم:باشه زود باش چرا انقد اروم گفت( از زبان ا/ت)خیلی اروم گفتم که دوباره نزنه تو گوشم اتاقشو جمع کردم و در اومدم بیرون خب من خیلی رک هستم ولی بعضی از موقع ها لوس میشم الانم از اون موقع هاس دلم یه بغل گرم میخواد( از زبان جانگ کوک )
رفتم تو اتاق ا/ت میخواستم بگم فردا جلسه بیاد
در زدم و رفتم اروم تو دیدم بغض کرده یه سرفه زدم که خودشو جمع کردگفتم:هی فردا تو جلسه باید بیای
گفت:اما گفتم:اما بی اما الانم دیگه برو خونه گفت:چشم*بغض*(فردا )تو جلسه بودیم اون هی نگاهم میکرد
منم هی انگشتم رو میکوبیدم رو میز و بهش نگاه میکردم نوبت ا/ت شد که حرف بزنه دیدم خیلی رک و جدی حرف میزنه و من از این خوشم میاد....(پایان جلسه)وقتی از در اومیدم بیرون من چندتا کاغذ دستم بود اون شونش خورد به من کاغذ ها افتاد اون وقت یه حسی بهم دیت داد اما چشام رو بهم فشار دادم جمشون کرد گفت:ببخشید رفت تو اتاقش منم رفتم تو اتاقم همش تو فکر حرف زدن ا/ت بودم دیگه وقت رفتن بود ( از زبان ا/ت )دلم درد میکنه فکنم دیگه وقت اونه رفتم دستشویی دیدم بله رفتم و پد گذاشتم خوابیدم(از زبان جانگ کوک)صبح پاشدم و شلوارم رو پوشیدم و کت روش( شرکت)خیلی گرممه کتم رو در اوردم و دکمه پیراهنم سه تا شو باز کردم نمیدونم چرا
کنم گفتم:باشه زود باش چرا انقد اروم گفت( از زبان ا/ت)خیلی اروم گفتم که دوباره نزنه تو گوشم اتاقشو جمع کردم و در اومدم بیرون خب من خیلی رک هستم ولی بعضی از موقع ها لوس میشم الانم از اون موقع هاس دلم یه بغل گرم میخواد( از زبان جانگ کوک )
رفتم تو اتاق ا/ت میخواستم بگم فردا جلسه بیاد
در زدم و رفتم اروم تو دیدم بغض کرده یه سرفه زدم که خودشو جمع کردگفتم:هی فردا تو جلسه باید بیای
گفت:اما گفتم:اما بی اما الانم دیگه برو خونه گفت:چشم*بغض*(فردا )تو جلسه بودیم اون هی نگاهم میکرد
منم هی انگشتم رو میکوبیدم رو میز و بهش نگاه میکردم نوبت ا/ت شد که حرف بزنه دیدم خیلی رک و جدی حرف میزنه و من از این خوشم میاد....(پایان جلسه)وقتی از در اومیدم بیرون من چندتا کاغذ دستم بود اون شونش خورد به من کاغذ ها افتاد اون وقت یه حسی بهم دیت داد اما چشام رو بهم فشار دادم جمشون کرد گفت:ببخشید رفت تو اتاقش منم رفتم تو اتاقم همش تو فکر حرف زدن ا/ت بودم دیگه وقت رفتن بود ( از زبان ا/ت )دلم درد میکنه فکنم دیگه وقت اونه رفتم دستشویی دیدم بله رفتم و پد گذاشتم خوابیدم(از زبان جانگ کوک)صبح پاشدم و شلوارم رو پوشیدم و کت روش( شرکت)خیلی گرممه کتم رو در اوردم و دکمه پیراهنم سه تا شو باز کردم نمیدونم چرا
۱۰.۴k
۰۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.