فیک مرگ آروم p10
(این پارت رو فقط و فقط بخاطر اون ۱۲ نفری که لایک میکنن و حمایت میکنن گذاشتم دوشتون دالم)P10
نامی:بیبی باید بریم کار مهمی پیش اومده
ا/ت:اوهوم بریم صحبت های من و مادرم تموم شد .
(رفتن سوار ماشین شدن و حرکت کردن )
ا/ت:(سکوت وحشتناکی بر جو حاکم بود حوصلم خیلی سر رفته بود اومدم سر حرف رو باز کنم که گوشی نامجون زنگ خورد)
نامی:چیشده؟
جی هوپ:کامیون حمل بار رو تو برزیل گرفتن
نامی:شوخیت گرفته چطور ممکنه؟نمیدونی اون تراشه چقدر مهمه(با داد)
جی هوپ: نامجونا آروم باش تونستم تراشه رو گیر بیارم اما یکم آسیب دیده باید ببینیم یونگی میتونه اطلاعات رو برگردونه یانه
نامی:اوکی خوبه . هرچی سریعتر برگرد کره تا ببینیم چیکار میشه کرد
جیهوپ:تا سه ساعت دیگه میرسم کره
نامی:خوبه عالیه شب توعمارت اصلی میبینمت اوکیه؟
ا/ت:شبببب؟ نه نمیشهههه
نامی:دارم با تلفن حرف میزنم نمیبینی؟
ا/ت:(دیدم نامجون به حرفم توجه نمیکنه گوشیو از دستش کشیدمو تماس رو قطع کردم)
نامجون:(با عصبانیتتمرمز وحشت ناکی گرفت و ماشین زد کنار و باخنده های عصبی گفت)دقیقا چه غلطی کردی؟
ا/ت:کار خاصی نکردم فقط تلفن رو قطع کردم تا به حرفم توجه کنی
نامجون:چرا باید به حرفت توجه کنم وقتی تماس آنقدر مهمهههه؟
ا/ت:چون حرف منم مهمه
نامجون:هوم حرف بزن حرف مهمت رو بگو(خاستم بنویسم زر بزن ولی هرچقدر کلنجار رفتم به شخصیت نامیم نمیخورد بمیرم برا ادبش🥹)
ا/ت:نمیتونی برای شب قرار بزاری چون باید بریم به یه پارتی تو جکسون
نامی:چیکار کنیم؟پارتی توی جکسون امکان نداره😂 اون وقت چرا؟
ا/ت:چون من به مامانت قول دادم
نامی:به من مربوط نیست
ا/ت:یاااا مامان توعه
نامی:آما تو قول دادی به من مربوط نیست
ا/ت:مادرت گفت اگه نامجون شب به پارتی بیاد یعنی دوست داره و شما ام باهم رابطه دارید اگر نه معلوم میشه که دارید مارو بازی میدید .
حالا هرکاری میخای بکن میخای برو میخای نرو دروغ خودت لو میره به من چه.
ا/ت:ولی به نفعته بری
نامی:بهش فکر میکنم .
ا/ت:اوهوم، کی منو ول میکنی که برم؟
شرط پارت بعد ۲۲ دنبال کننده ۵ تا کامنت و همون ۱۲ تا لایک
نامی:بیبی باید بریم کار مهمی پیش اومده
ا/ت:اوهوم بریم صحبت های من و مادرم تموم شد .
(رفتن سوار ماشین شدن و حرکت کردن )
ا/ت:(سکوت وحشتناکی بر جو حاکم بود حوصلم خیلی سر رفته بود اومدم سر حرف رو باز کنم که گوشی نامجون زنگ خورد)
نامی:چیشده؟
جی هوپ:کامیون حمل بار رو تو برزیل گرفتن
نامی:شوخیت گرفته چطور ممکنه؟نمیدونی اون تراشه چقدر مهمه(با داد)
جی هوپ: نامجونا آروم باش تونستم تراشه رو گیر بیارم اما یکم آسیب دیده باید ببینیم یونگی میتونه اطلاعات رو برگردونه یانه
نامی:اوکی خوبه . هرچی سریعتر برگرد کره تا ببینیم چیکار میشه کرد
جیهوپ:تا سه ساعت دیگه میرسم کره
نامی:خوبه عالیه شب توعمارت اصلی میبینمت اوکیه؟
ا/ت:شبببب؟ نه نمیشهههه
نامی:دارم با تلفن حرف میزنم نمیبینی؟
ا/ت:(دیدم نامجون به حرفم توجه نمیکنه گوشیو از دستش کشیدمو تماس رو قطع کردم)
نامجون:(با عصبانیتتمرمز وحشت ناکی گرفت و ماشین زد کنار و باخنده های عصبی گفت)دقیقا چه غلطی کردی؟
ا/ت:کار خاصی نکردم فقط تلفن رو قطع کردم تا به حرفم توجه کنی
نامجون:چرا باید به حرفت توجه کنم وقتی تماس آنقدر مهمهههه؟
ا/ت:چون حرف منم مهمه
نامجون:هوم حرف بزن حرف مهمت رو بگو(خاستم بنویسم زر بزن ولی هرچقدر کلنجار رفتم به شخصیت نامیم نمیخورد بمیرم برا ادبش🥹)
ا/ت:نمیتونی برای شب قرار بزاری چون باید بریم به یه پارتی تو جکسون
نامی:چیکار کنیم؟پارتی توی جکسون امکان نداره😂 اون وقت چرا؟
ا/ت:چون من به مامانت قول دادم
نامی:به من مربوط نیست
ا/ت:یاااا مامان توعه
نامی:آما تو قول دادی به من مربوط نیست
ا/ت:مادرت گفت اگه نامجون شب به پارتی بیاد یعنی دوست داره و شما ام باهم رابطه دارید اگر نه معلوم میشه که دارید مارو بازی میدید .
حالا هرکاری میخای بکن میخای برو میخای نرو دروغ خودت لو میره به من چه.
ا/ت:ولی به نفعته بری
نامی:بهش فکر میکنم .
ا/ت:اوهوم، کی منو ول میکنی که برم؟
شرط پارت بعد ۲۲ دنبال کننده ۵ تا کامنت و همون ۱۲ تا لایک
۸.۳k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.