گروگانگیر
پارت ۱۰
به دنباله این حرف شروین روی کاناپه پیش ناژین نشست و موهاشو نوازش کرد. میون نوازشاش یهو موهای ناژین رو از ته کشید.
ناژین از ته دل فریاد میزد.
ناژین: ولم کن آشغال عوضییی
شایان اومد و یکی زد تو صورت ناژین که برق سه فاز از کلش پرید.
بهروز از ته دل نعره زد: ولش کن کثافتت چه بلایی داری سرش میاری. ناژین عزیزم حالت خوبه؟؟
ناژین
با گریه گفتم: بهروز توروخدا به حرفاشون گوش نده. تو نباید این کار رو بکنی..
شایان یکی زد تو شکمم و گفت: خفه شو .
یبار دیگه دهنتو باز کنی خودم صورت خوشگلت رو ازت میگیرم. فهمیدی؟؟؟
با گریه و هق هق تند تند سرشو تکون دادم.
شروین گفت: فردا بهت میگم چقدر وقت داری. ولی تا اون موقع اگه بفهمم بابامو اذیت کردین یا هر چیز دیگه که باعث ناراحتیش بشه. با کمال میل خوشگلی دخترت رو ازش میگیرم.
به دنباله این حرف شروین روی کاناپه پیش ناژین نشست و موهاشو نوازش کرد. میون نوازشاش یهو موهای ناژین رو از ته کشید.
ناژین از ته دل فریاد میزد.
ناژین: ولم کن آشغال عوضییی
شایان اومد و یکی زد تو صورت ناژین که برق سه فاز از کلش پرید.
بهروز از ته دل نعره زد: ولش کن کثافتت چه بلایی داری سرش میاری. ناژین عزیزم حالت خوبه؟؟
ناژین
با گریه گفتم: بهروز توروخدا به حرفاشون گوش نده. تو نباید این کار رو بکنی..
شایان یکی زد تو شکمم و گفت: خفه شو .
یبار دیگه دهنتو باز کنی خودم صورت خوشگلت رو ازت میگیرم. فهمیدی؟؟؟
با گریه و هق هق تند تند سرشو تکون دادم.
شروین گفت: فردا بهت میگم چقدر وقت داری. ولی تا اون موقع اگه بفهمم بابامو اذیت کردین یا هر چیز دیگه که باعث ناراحتیش بشه. با کمال میل خوشگلی دخترت رو ازش میگیرم.
۲.۱k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.