پارت :اخر
پارت :اخر
♡
♡
♡
♡
جیهوپ :چیییی شوخی میکنید دیگه دکتر
دکتر:متاسفم
جیهوپ:اشک از چشمش همینجوری میریخت یعنی شوگا رفت امکان نداره (با داد)
شما چجور دکتری هستی که نتونستی بیمارت رو نجات بدی
(بقیه پسرا درحال اشک ریختن بودن )
ویو ا.ت
گوشیم دوباره زنگ خورد ایندفعه جیمین بود رو به جین کردم و گفتم
ا.ت:من میخوام تلفن رو جواب بدم
جین:نه نمی...
حرفش تموم نشده بود که تلفن رو جواب دادم
ا.ت :الو.....سلام
جیمین:الو..ا.ت شوگا ...مر.د.ه
ا.ت:چییییی
جین:باصدای آروم"چیشده
جیمین:چرا هرچی زنگ زدیم ورنداشتی هان.....
ا.ت:داشت اشک میریخت"......
جیمین :ما به خون تو نیاز داشتیم ولی تو تلفن رو جواب ندادی
جین گوشی و گرفته و قط کرد
ا.ت:من ....... شوگا رو به قتل رسوندم(با صدای خیلی اروم که خودش شنید فقط )
جین:چیشده
ا.ت:شوگا مرده
جین :چییی (با داد)
و شروع به اشک ریختن کرد دستش رو برد بالا که بهم سیلی زد و گفت:تو بهترین دوستمو کشتی
درکش کردم م.....ن شوگا رو با دستای خودم کشتم
ا.ت: همش تقصیر تو بود اگر این رابطه مسخره رو شروع نمیکردی این اتفاق نمی افتاد(با داد و گریه)
جین: راست میگی اگه میتونستم خودمو کنترل کنم این اتفاق ها نمی افتادــــــــ.
ا.ت: داشتم گریه میکردم دیدم جین ماشینو نگه داشت و اسلحه رو روی سرش گذاشت و گفت من باعث مرگ شوگا شدم(و شلیک کرد)
خیلی گوه تموم شد 🥲
(فحش ازاد)
♡
♡
♡
♡
جیهوپ :چیییی شوخی میکنید دیگه دکتر
دکتر:متاسفم
جیهوپ:اشک از چشمش همینجوری میریخت یعنی شوگا رفت امکان نداره (با داد)
شما چجور دکتری هستی که نتونستی بیمارت رو نجات بدی
(بقیه پسرا درحال اشک ریختن بودن )
ویو ا.ت
گوشیم دوباره زنگ خورد ایندفعه جیمین بود رو به جین کردم و گفتم
ا.ت:من میخوام تلفن رو جواب بدم
جین:نه نمی...
حرفش تموم نشده بود که تلفن رو جواب دادم
ا.ت :الو.....سلام
جیمین:الو..ا.ت شوگا ...مر.د.ه
ا.ت:چییییی
جین:باصدای آروم"چیشده
جیمین:چرا هرچی زنگ زدیم ورنداشتی هان.....
ا.ت:داشت اشک میریخت"......
جیمین :ما به خون تو نیاز داشتیم ولی تو تلفن رو جواب ندادی
جین گوشی و گرفته و قط کرد
ا.ت:من ....... شوگا رو به قتل رسوندم(با صدای خیلی اروم که خودش شنید فقط )
جین:چیشده
ا.ت:شوگا مرده
جین :چییی (با داد)
و شروع به اشک ریختن کرد دستش رو برد بالا که بهم سیلی زد و گفت:تو بهترین دوستمو کشتی
درکش کردم م.....ن شوگا رو با دستای خودم کشتم
ا.ت: همش تقصیر تو بود اگر این رابطه مسخره رو شروع نمیکردی این اتفاق نمی افتاد(با داد و گریه)
جین: راست میگی اگه میتونستم خودمو کنترل کنم این اتفاق ها نمی افتادــــــــ.
ا.ت: داشتم گریه میکردم دیدم جین ماشینو نگه داشت و اسلحه رو روی سرش گذاشت و گفت من باعث مرگ شوگا شدم(و شلیک کرد)
خیلی گوه تموم شد 🥲
(فحش ازاد)
۱.۹k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.