عاشق شدن part²⁷
ا.ت:کوک تو قارچارو خورد کن
تهیونگ:🥺
ا.ت:تهیونگ توهم بامن کمک کن میزو بچینیم شیناهم یکم دیگه میادو به احتمال زیاد گشنشه پس زود تر میزو بچینیم
تهیونگ:اوکی *خوشحال
کوک:باش 🙂
تهیونگ و ا.ت باهم میزو میچیدن منم قارچارو کنار غذا ها میزاشتم ک یهو صدای زنگ
ویو ا.ت
در اومد کوک رفت سمت در و بازش کرد
شینا:سلام
کوک:سلام اینا دیگ چیعن
شینا:وسایل مورد نیاز واسه امشب
تهیونگ:امشب چ شبیه؟
شینا:ا.ت*یکم بلند
ا.ت:برات توضیح میدم
شینا:همین الان سریع*عصبی
کوک:شینا آروم باش وقتی میگه توضیح میده پس میده
شینا:تو دخالت نکن*داد
کوک:......
ا.ت:تهیونگ میشه بری
تهیونگ:باشه خدافظ
و بعد تهیونگ رفت
ا.ت:شینا این کارت خیلی زشت بود
شینا:تو گفتی باهاش کات کردی
ا.ت:درسته،،،، ولی ما فقط دوستیم
شینا:.........
کوک:بهتره بعدا دربارش بحثکنید،،، الان ی کار مهم تر داریم
ا.ت:حق با جونگ کوکه
شینا:خیلی خب*چش غره
بعد رفتیم شام خوردیم قرار بود ساعت ۳شب کار و شروع کنیم اعصابم خورده تهیونگ خیلی ناراحت شد ی فکری ب سرم زد ساعت ۱۱ شب بود رفتم ی رستوران و دوتا رامیون سفارش دادم خودمم غذا نخورده بودم زنگ زدم ب یونا و اوس خونه تهیونگ رو بگیرم یکم بحث کرد ک چجوری دوس دخترشم و آدرس خونشو ندارم ولی آخر داد غذا هارو برداشتم و رفتم سمت خونه تهیونگ و در زدم
اگ لایک نکنی شرط میزارم
.
.
.
یاح یاح یاح😅😈
تهیونگ:🥺
ا.ت:تهیونگ توهم بامن کمک کن میزو بچینیم شیناهم یکم دیگه میادو به احتمال زیاد گشنشه پس زود تر میزو بچینیم
تهیونگ:اوکی *خوشحال
کوک:باش 🙂
تهیونگ و ا.ت باهم میزو میچیدن منم قارچارو کنار غذا ها میزاشتم ک یهو صدای زنگ
ویو ا.ت
در اومد کوک رفت سمت در و بازش کرد
شینا:سلام
کوک:سلام اینا دیگ چیعن
شینا:وسایل مورد نیاز واسه امشب
تهیونگ:امشب چ شبیه؟
شینا:ا.ت*یکم بلند
ا.ت:برات توضیح میدم
شینا:همین الان سریع*عصبی
کوک:شینا آروم باش وقتی میگه توضیح میده پس میده
شینا:تو دخالت نکن*داد
کوک:......
ا.ت:تهیونگ میشه بری
تهیونگ:باشه خدافظ
و بعد تهیونگ رفت
ا.ت:شینا این کارت خیلی زشت بود
شینا:تو گفتی باهاش کات کردی
ا.ت:درسته،،،، ولی ما فقط دوستیم
شینا:.........
کوک:بهتره بعدا دربارش بحثکنید،،، الان ی کار مهم تر داریم
ا.ت:حق با جونگ کوکه
شینا:خیلی خب*چش غره
بعد رفتیم شام خوردیم قرار بود ساعت ۳شب کار و شروع کنیم اعصابم خورده تهیونگ خیلی ناراحت شد ی فکری ب سرم زد ساعت ۱۱ شب بود رفتم ی رستوران و دوتا رامیون سفارش دادم خودمم غذا نخورده بودم زنگ زدم ب یونا و اوس خونه تهیونگ رو بگیرم یکم بحث کرد ک چجوری دوس دخترشم و آدرس خونشو ندارم ولی آخر داد غذا هارو برداشتم و رفتم سمت خونه تهیونگ و در زدم
اگ لایک نکنی شرط میزارم
.
.
.
یاح یاح یاح😅😈
۵.۸k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.