گیتا:یعنی واقعا دوسش دارم؟؟نمیدونم کاش ی جوری متوجه میشدم
گیتا:یعنی واقعا دوسش دارم؟؟نمیدونم کاش ی جوری متوجه میشدم محو چشماش بودم ک از روم بلند شد و گفت
لوسیفر:اها حالا که محوی میرم شیشه آبت رو بشکونم
گیتا:از روی تخت پریدم ک فرار کردم حالا من بدو این بدو ک اخر خسته شدم رفتم ناهار درست کنم
تهیونگ:صبح گوشیم زنگ خورد ک انقدر صداش بلند بود سکته رو زدم و از تخت پرت شدم پایین دست رو دراز کردم و گوشیم رو برداشتم اسم 🦋🍕Pizza افتاد روی گوشیم ماریانا عاشق پیتزا بود منم سیوش کردم
تهیونگ:الو؟؟
ماریانا:وقتی صداش رو انقدرر خمار دیدم بدنم داغ کرد(با وجود اینکه دخترم ولی خودم وقتی بلند میشم انقدر صدام خماره ک پسر هم تحریک میشه چه برسه دختر)
تهیونگااا نمیخوای ب من رقص یاد بدی داداشم امروز صبح به گیتا اعتراف کرد الان من واسه عروسیشون رقص بلد نیستممم عرررر
تهیونگ:تا نیم ساعت دیگه اونجام
زرت زدم قطع کردم رفتم حموم و اومدم موهام رو خشک کردم ی شلوار مشکی جذب با لباس دکمه دار سفید پوشیدم دوتا دکمه بالاش رو هم باز گذاشتم گردنبندمم انداختم گردنم با ساعتم و انگشترم سوار ماشینم شدم و رفتم خونه ماریانا
جیمین:نازنین داشت ناهار درست میکرد رفتم سمتش و از پشت بغلش کردم ی هین کوچیکی کشید و برگشت سمتم ولی وقتی منو دیذ دوباره مشغول کار شذ
بیبی من درد داره؟؟
نازنین:نه خوبم
راستی میشه امروز بریم پیش ا/ت
جیمین:یااا من داداشم رو بخاطر تو ول کردم و اومدم پیش تو بعد چند ساعت نشده میگی بریم اونجا؟؟
نازنین تا خواست حرف بزنه پریدم توی حرفش
راس میگی ها شب خوراکی میخرم بریم
نازنین:باذوق برگشتم سمتش و محکم بغلش کردم دوباره مشغول غذا پختن شدم ک جیمین رفت سفره رو بچینه
جونگ کوک:داشتیم با ا/ت میزدیم و میخوندیم خیلی باحال بود اهنگای سمی میذاشت نمیدونم چرا از بعد ناهار اینجوری شدیم دست ا/ت خورد و بیشتر آویشن ریخت توی غذا ولی مگه خواب آور نیست چرا شاد شدیم(در دره خوناشام ها و آویشن🤣)
ا/ت:یع دفعه دره خونه باز شد و چند نفر ریختن توی خونه
نازنین:اخخخ بلندشید کمرم خورد شددد جیغغغغ
ماریاناوگیتا:کمککککک ا/تتتت
جیمین و تهیونگ لوسیفر نیکلاس:🤣🤣🤣🤣🤣
لی لی:دستشویی دارممممم
فصل دوم پارت سیزده
لوسیفر:اها حالا که محوی میرم شیشه آبت رو بشکونم
گیتا:از روی تخت پریدم ک فرار کردم حالا من بدو این بدو ک اخر خسته شدم رفتم ناهار درست کنم
تهیونگ:صبح گوشیم زنگ خورد ک انقدر صداش بلند بود سکته رو زدم و از تخت پرت شدم پایین دست رو دراز کردم و گوشیم رو برداشتم اسم 🦋🍕Pizza افتاد روی گوشیم ماریانا عاشق پیتزا بود منم سیوش کردم
تهیونگ:الو؟؟
ماریانا:وقتی صداش رو انقدرر خمار دیدم بدنم داغ کرد(با وجود اینکه دخترم ولی خودم وقتی بلند میشم انقدر صدام خماره ک پسر هم تحریک میشه چه برسه دختر)
تهیونگااا نمیخوای ب من رقص یاد بدی داداشم امروز صبح به گیتا اعتراف کرد الان من واسه عروسیشون رقص بلد نیستممم عرررر
تهیونگ:تا نیم ساعت دیگه اونجام
زرت زدم قطع کردم رفتم حموم و اومدم موهام رو خشک کردم ی شلوار مشکی جذب با لباس دکمه دار سفید پوشیدم دوتا دکمه بالاش رو هم باز گذاشتم گردنبندمم انداختم گردنم با ساعتم و انگشترم سوار ماشینم شدم و رفتم خونه ماریانا
جیمین:نازنین داشت ناهار درست میکرد رفتم سمتش و از پشت بغلش کردم ی هین کوچیکی کشید و برگشت سمتم ولی وقتی منو دیذ دوباره مشغول کار شذ
بیبی من درد داره؟؟
نازنین:نه خوبم
راستی میشه امروز بریم پیش ا/ت
جیمین:یااا من داداشم رو بخاطر تو ول کردم و اومدم پیش تو بعد چند ساعت نشده میگی بریم اونجا؟؟
نازنین تا خواست حرف بزنه پریدم توی حرفش
راس میگی ها شب خوراکی میخرم بریم
نازنین:باذوق برگشتم سمتش و محکم بغلش کردم دوباره مشغول غذا پختن شدم ک جیمین رفت سفره رو بچینه
جونگ کوک:داشتیم با ا/ت میزدیم و میخوندیم خیلی باحال بود اهنگای سمی میذاشت نمیدونم چرا از بعد ناهار اینجوری شدیم دست ا/ت خورد و بیشتر آویشن ریخت توی غذا ولی مگه خواب آور نیست چرا شاد شدیم(در دره خوناشام ها و آویشن🤣)
ا/ت:یع دفعه دره خونه باز شد و چند نفر ریختن توی خونه
نازنین:اخخخ بلندشید کمرم خورد شددد جیغغغغ
ماریاناوگیتا:کمککککک ا/تتتت
جیمین و تهیونگ لوسیفر نیکلاس:🤣🤣🤣🤣🤣
لی لی:دستشویی دارممممم
فصل دوم پارت سیزده
۸.۳k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.