فیک فندق من🌰❣️
فیک فندق من🌰❣️
پارت۱۷
ویو کوک
چی قلدری یه نگاه ترسناک به هیونا انداختم که بادیدنم سرش رو انداخت پایین و گریه کرد..باید تنبیه بشه تا بفهمه به من دروغ نگه
رفتم سمت اون دختره که انداختمش یقش رو گرفتم و بلندش کردم که مدیر و معاون اومدن
&اوه بچه ها چه اتفاقی..
با دیدن من حرف تو دهنش خورد
&اوه قربان این..اینجا چیکار می..میکنید..
بدون توجه به حرفش دختره رو زدم زمین
تهدید وار بش گفتم..
کوک:فقط..فقط!!یکبار دیگه به چیزی که ماله منه اگر دستت بش بخوره از دنیا نابودت میکنم..خوک کثیف!
جمله آخر رو محکم گفت و دست هیونا که داشت میلرزید چون خیلی از دعوا خوشش نمیومد و گریه میکرد رو گرفت...
کوک:بریم
محکم دستش رو گرفته بود که هیونا گریش بدتر شد..
هیونا:هقق ب..بسه و.ولم کن(باجیغ و گریه)
کوک:باید حالیت کنم که به من دروغ می گی هااا!؟؟؟؟
.................................................................
پارت۱۷
ویو کوک
چی قلدری یه نگاه ترسناک به هیونا انداختم که بادیدنم سرش رو انداخت پایین و گریه کرد..باید تنبیه بشه تا بفهمه به من دروغ نگه
رفتم سمت اون دختره که انداختمش یقش رو گرفتم و بلندش کردم که مدیر و معاون اومدن
&اوه بچه ها چه اتفاقی..
با دیدن من حرف تو دهنش خورد
&اوه قربان این..اینجا چیکار می..میکنید..
بدون توجه به حرفش دختره رو زدم زمین
تهدید وار بش گفتم..
کوک:فقط..فقط!!یکبار دیگه به چیزی که ماله منه اگر دستت بش بخوره از دنیا نابودت میکنم..خوک کثیف!
جمله آخر رو محکم گفت و دست هیونا که داشت میلرزید چون خیلی از دعوا خوشش نمیومد و گریه میکرد رو گرفت...
کوک:بریم
محکم دستش رو گرفته بود که هیونا گریش بدتر شد..
هیونا:هقق ب..بسه و.ولم کن(باجیغ و گریه)
کوک:باید حالیت کنم که به من دروغ می گی هااا!؟؟؟؟
.................................................................
۳.۲k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.