فیک کیدراما عشق دوستاشتنی p3
سلام اومدم با پارت جدید فیک کیدراما بزن بریم👈
داشتیم با مینجی همینجوری حرف میزدیم که یهو یه چیز سیاه از جلو چشمم رد شد
نگاه کردم دیدم یه ماشین ساهه
اونور رو نگاه کردم دیدم مینجی رو زمین افتاده داره از سرش خون میاد
رفتم کنارش
از زبان مینجی: بلاخره وقتش رسید باید بهش بگم
از زبان ا/ت: رفتم کنار مینجی باورم نمیشد اون از سرش خون میومد مثل آبشار خونم اولش خشکم زد بعد به خودم اومدم زدم زیر گریه
(نشان مینجی عوض شد اینه _ نشان تو +)
_ یه دقیقه گریه نکن به من گوش بده
+. هق هق هق آخه چرا هق هق اینجوری شد هق نباید هق اینجوری هق میشد😭😭
_. ببین من از اولشم میدونستم اینجوری میشه
+ اما هق هق چطوری هق
_ الان نفسم بالا نمیاد نمیتونم صحبت کنم ولی تو برو خونه ما توی اتاقم طبقه سوم بقل تخت لای کتاب (زندگی من) یه نامست بازش کن اونجا توضیح دادم
+ هق هق نه تو نباید بمیری
(از زبان راوی) : تو سریع مینجی رو بردی سمت بیمارستان همینجوری داشتی گریه میکردی که اونو بردن به سمت اتاق عمل
8ساعت بعد
(از زبان ا/ت) : خوابم برده بود که یهو دکترا از اتاق عمل اومدن بیرون و گفتن........
آنچه خواهید خوند
نه نباید اینجوری میشد
انتقام رو میگیرم
نهههه....
خب این پارت تموم شد
بچه ها برای فیکا حمایت ها خیلی کمه
اگه اینجوری باشه دیگه ادامه نمیدم پس لطفا حمایت کنید.
لایک و دنبال فراموش نشه بایی ❤️❤️
داشتیم با مینجی همینجوری حرف میزدیم که یهو یه چیز سیاه از جلو چشمم رد شد
نگاه کردم دیدم یه ماشین ساهه
اونور رو نگاه کردم دیدم مینجی رو زمین افتاده داره از سرش خون میاد
رفتم کنارش
از زبان مینجی: بلاخره وقتش رسید باید بهش بگم
از زبان ا/ت: رفتم کنار مینجی باورم نمیشد اون از سرش خون میومد مثل آبشار خونم اولش خشکم زد بعد به خودم اومدم زدم زیر گریه
(نشان مینجی عوض شد اینه _ نشان تو +)
_ یه دقیقه گریه نکن به من گوش بده
+. هق هق هق آخه چرا هق هق اینجوری شد هق نباید هق اینجوری هق میشد😭😭
_. ببین من از اولشم میدونستم اینجوری میشه
+ اما هق هق چطوری هق
_ الان نفسم بالا نمیاد نمیتونم صحبت کنم ولی تو برو خونه ما توی اتاقم طبقه سوم بقل تخت لای کتاب (زندگی من) یه نامست بازش کن اونجا توضیح دادم
+ هق هق نه تو نباید بمیری
(از زبان راوی) : تو سریع مینجی رو بردی سمت بیمارستان همینجوری داشتی گریه میکردی که اونو بردن به سمت اتاق عمل
8ساعت بعد
(از زبان ا/ت) : خوابم برده بود که یهو دکترا از اتاق عمل اومدن بیرون و گفتن........
آنچه خواهید خوند
نه نباید اینجوری میشد
انتقام رو میگیرم
نهههه....
خب این پارت تموم شد
بچه ها برای فیکا حمایت ها خیلی کمه
اگه اینجوری باشه دیگه ادامه نمیدم پس لطفا حمایت کنید.
لایک و دنبال فراموش نشه بایی ❤️❤️
۷.۱k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.