رمان دنیای من

رمان دنیای من

پارت ۵۷

ارسلان، آخ آخ میخوام وقت بخورمت

دیانا، ارسلان الان همچی تموم نشه ها بقیش برای بعد ازدواج

ارسلان، چشمم لباسا شو درآوردم شلوارشو هم درآوردم این لباس زیر های ست از کجا اونم رنگی که من دوست دارم

دیانا، رفتی دستشویی خریدم

ارسلان، کار خودتو ساختی دیانا خانم

دیانا، محکم پرتم کرد رو تخت آخ

ارسلان، وقتی لباس زیر ست میپوشی اونم اورنگی که من دوست دارم بایدم آخ آخ کنی
لبمو گذاشتم رو لبش خورد بعد ۵ دقیقه ولش کردم س.و.ت.ی.ن.شو باز کردم
وای ببین چی هست اینجا ۲ تا هلو

دیانا، مگه اونسری ندیدی

ارسلان، نه اون موقع در نیوردم که
سینشو کردم تو دهنم محکم میک زدم

دیانا، پسر کوچولو آروم

ارسلان، دهنمو جدا کردمو گفتم نمیتونم تو داری منو دیوونه میکنی دختر کوچولو
دوباره سینشو خوردم

دیانا، بعد ۵مین سینمو ول کرد رفت پایین

ارسلان، شورشو درآوردم دستی روش کشیدم

دیانا، آه

ارسلان، هنوز کاری نکردم که دستمو روش بالا پایین کردم

دیانا، آه آه بخورش ارسلان بخو بخورش

ارسلان، به چشم زبونمو کشیدم روش که کمروش بلا آورد محکم اومد رو تخت

دیانا، آه آه آه ارسلان تند تر

ارسلان، تند تر خوردم که داشت ارضا میشدم سرمو جدا کردم نه الان وقتش نیست دیانا خانم

دیانا، ارسلان لباس هاشو درآورد
ارسلان آروم باشه

ارسلان، باشه پاهاشو دادم بالاکردم توش ت.ل.م.ب.ه اول و زدم

دیانا، اخ

ارسلان، محکم تر از قبلی زدم

دیانا، آخ

ارسلان، محکم تر زدم

دیانا، آخ ارسلان

ارسلان، شروع کردم به تند زدن بعد چند دقیقه هردو باهم ا.ر.ض.ا شدیم

دیانا، آخ مگه نگفتم آروم

ارسلان، خوب نتونستم

دیانا، آخ دلم خدا بگم چیکارت کنه

ارسلان ،بمیرم برات

یه پارت مثبت ۱۸ که منتظرش بودید
دوست داشتید
در حال تایپ ۳ پارت برای هدیه ۱۳۰ تایی
حمایت