فیک

لحظاتی برای عاشق بودن
پارت:۱

با صدای زنگ از خاب نازم سر کلاس بیدار شدم معلم شرو وراش تموم شده بود و زنگ خورده بود خودمو جمع و جور کردم و رفتم.
های👋من پارک سول هستم ۱۶ سالمه سال اول دبیرستان هستم.
داشتم از کلاس خارج میشدم که یهویی دیدم که جی داره میاد سمتم کیم جی دوست صمیمه(علامت جی _ علامت سول+)
_وایییی عررررر سولللل ی پسرههه تازه اومدهههه خیلی خوشتیپه عرررررر
+یا اکثر امامزادگان درحال تاسیس ی دیقه واستاااا من تازه از خاب پاشدم ویندوزم هنو نیومده بالا واستا هنو نازه خورده رو دکمه on
_سوللللل چرت و پرتت نگوووو میگمم ببین تو باید ی کاری کنی من با این قرار بزارم فهمیدی این ی دستوره
+چشم عالیجناب🫡
یهویی چشمم ب یه پسره افتاد موهای چتری پوستی تقریبا سفید قد بلند وچای کشیده و خیلیم شبیه گوربههه ها بوددد...
ادامه دارد..
ینی کی بوده فقد ی ارمی واقعی میدونه😂💔

سلام من تازه شروف کردم خوشحال میشم حمایتم کنی
چرا همه ی رمانا با باصدای الارم شروع میشهههه من رمانم فرق داره یوها هااهااا😂😂