درد با درد فرق میکند،
درد با درد فرق میکند،
آستانه تحمل درد هم...
یکی دندان درد تا مردن میبردش،
یکی با دست و پای شکسته هم خم به ابرو نمی آورد...
تجربه با تجربه فرق میکند،
یکی دردناک ترین تجربه اش تصادف کردن با ماشینی است که بی اندازه دوستش داشته،
یکی دردناک ترین تجربه اش این است که دیده جانش صرف نظر از هرچه بوده با دیگری میرود...
گریه با گریه فرق میکند،
یکی اشک هایش از شوق بالاخره رسیدن است به آنچه میخواسته،
یکی اشک هایش از شنیدن صدای شکستن قلبش است...
آدمها هیچ چیزشان مثل هم نیست،
حتی شیوه غصه خوردنشان،
برای آرام کردنشان اما میشود یک نسخه تجویز کرد:
«آغوش»
آستانه تحمل درد هم...
یکی دندان درد تا مردن میبردش،
یکی با دست و پای شکسته هم خم به ابرو نمی آورد...
تجربه با تجربه فرق میکند،
یکی دردناک ترین تجربه اش تصادف کردن با ماشینی است که بی اندازه دوستش داشته،
یکی دردناک ترین تجربه اش این است که دیده جانش صرف نظر از هرچه بوده با دیگری میرود...
گریه با گریه فرق میکند،
یکی اشک هایش از شوق بالاخره رسیدن است به آنچه میخواسته،
یکی اشک هایش از شنیدن صدای شکستن قلبش است...
آدمها هیچ چیزشان مثل هم نیست،
حتی شیوه غصه خوردنشان،
برای آرام کردنشان اما میشود یک نسخه تجویز کرد:
«آغوش»
۱.۳k
۱۸ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.