حسودی🔷️ ◇Part 16◇
بورام: چته تو آخه بچه؟
آچا: بلند شو بریم صبحونه بخوریم
بورام: باشه تو برو من میام
آچا: مامان واقعا دیشب با این شکم چطوری انجامش دادین؟
بورام: آچا خجالت بکش تو چرا انقدر راحت درباره این مسئله حرف میزنی آخه!!
آچا: خب مگه چیه؟ منم همینجوری ساختین دیگه
بورام: هوفف باشه برو من برم حموم میام پایین
آچا: باشه زود بیایا
بورام: باشه دخترم برو میام
آچا برگشت آشپزخونه و پشت میز نشست و به تماشای آشپزی پدرش پرداخت
جین: چیشد؟
آچا: گفت دوش بگیره میاد
جین: اکی
نیم ساعت گذشت و بورام بالاخره رفت پایین و نشست پشت میز
آچا: چه عجب
بورام: خب رفتم حموم دیگه تازه زود آمدم که
آچا: مامان من از گشنگی دارم تلف میشم بعد تو میگی زود اومدم؟!
بورام: خب حالا ببخشید
آچا بیخیال شد و شروع به خوردن صبحونه کرد
جین: حالت خوبه عزیزم؟
بورام: آره خوبم
آچا: معلومه کاملا
بورام: آچا
آچا: ببخشید
بورام: هوففف
همگی به خوردن صبحونشون مشغول شدن و بعد از تموم شدن از جین تشکر کردن
آچا: بابایی عالی بود دستت درد نکنه
جین: خواهش میکنم عزیزم
بورام: ممنونم عالی بود همه چیز
جین: خواهش
آچا به کمک پدرش شروع به جمع کردن ظرف ها کرد و بعد همگی توی پذیرایی نشستن
آچا: مامان
بورام: جانم
آچا: کی قراره امتحان بگیری؟
بورام: دو روز دیگه
آچا: از کجا تا کجاست؟
بورام: از درس ۵ تا ۱۵
آچا: یااا چه خبره؟
بورام: خبر سلامتی
آچا: مامان خیلی زیاده
بورام: دخترم من تا سه ماه بعد زایمانم نمیتونم بیام مدرسه ازتون امتحان بگیرم
آچا: هوففف آخه اینهمه درس برای چی؟ ما هم آدمیم ربات نیستیم که اینهمه درس رو توی نصف روز بخونیم
بورام: غر نزن همینه که هست بچاش چهار ماه از شرم خلاص میشید
آچا: ....
بورام: آچا الان مثلا قهر کردی تو؟
آچا: ....
بورام: آچا این فقط دست من نیست مدرسه بهم دستور داده دخترم وگرنه مرض ندارم که
آچا: میتونستی باهاشون حرف بزنی
بورام: آچا من نمیتونست....
آچا: باشه فهمیدم نمیخواد چیزی بگی من پی درسم
آچا بلند شد و رفت توی اتاقش
(بورام)
هوفف باز این قهر کرد
جین: حالا نمیشه کاریش کنی راست میگه آچا بچه ها گناه دارن
بورام: قبلا صحبت کردم ولی راضی نمیشن
جین: ای بابا
کمی فکر کردم و ایده ای به سرم زد و رفتم بالا سمت اتاق آچا
کپی ممنوع ❌
آچا: بلند شو بریم صبحونه بخوریم
بورام: باشه تو برو من میام
آچا: مامان واقعا دیشب با این شکم چطوری انجامش دادین؟
بورام: آچا خجالت بکش تو چرا انقدر راحت درباره این مسئله حرف میزنی آخه!!
آچا: خب مگه چیه؟ منم همینجوری ساختین دیگه
بورام: هوفف باشه برو من برم حموم میام پایین
آچا: باشه زود بیایا
بورام: باشه دخترم برو میام
آچا برگشت آشپزخونه و پشت میز نشست و به تماشای آشپزی پدرش پرداخت
جین: چیشد؟
آچا: گفت دوش بگیره میاد
جین: اکی
نیم ساعت گذشت و بورام بالاخره رفت پایین و نشست پشت میز
آچا: چه عجب
بورام: خب رفتم حموم دیگه تازه زود آمدم که
آچا: مامان من از گشنگی دارم تلف میشم بعد تو میگی زود اومدم؟!
بورام: خب حالا ببخشید
آچا بیخیال شد و شروع به خوردن صبحونه کرد
جین: حالت خوبه عزیزم؟
بورام: آره خوبم
آچا: معلومه کاملا
بورام: آچا
آچا: ببخشید
بورام: هوففف
همگی به خوردن صبحونشون مشغول شدن و بعد از تموم شدن از جین تشکر کردن
آچا: بابایی عالی بود دستت درد نکنه
جین: خواهش میکنم عزیزم
بورام: ممنونم عالی بود همه چیز
جین: خواهش
آچا به کمک پدرش شروع به جمع کردن ظرف ها کرد و بعد همگی توی پذیرایی نشستن
آچا: مامان
بورام: جانم
آچا: کی قراره امتحان بگیری؟
بورام: دو روز دیگه
آچا: از کجا تا کجاست؟
بورام: از درس ۵ تا ۱۵
آچا: یااا چه خبره؟
بورام: خبر سلامتی
آچا: مامان خیلی زیاده
بورام: دخترم من تا سه ماه بعد زایمانم نمیتونم بیام مدرسه ازتون امتحان بگیرم
آچا: هوففف آخه اینهمه درس برای چی؟ ما هم آدمیم ربات نیستیم که اینهمه درس رو توی نصف روز بخونیم
بورام: غر نزن همینه که هست بچاش چهار ماه از شرم خلاص میشید
آچا: ....
بورام: آچا الان مثلا قهر کردی تو؟
آچا: ....
بورام: آچا این فقط دست من نیست مدرسه بهم دستور داده دخترم وگرنه مرض ندارم که
آچا: میتونستی باهاشون حرف بزنی
بورام: آچا من نمیتونست....
آچا: باشه فهمیدم نمیخواد چیزی بگی من پی درسم
آچا بلند شد و رفت توی اتاقش
(بورام)
هوفف باز این قهر کرد
جین: حالا نمیشه کاریش کنی راست میگه آچا بچه ها گناه دارن
بورام: قبلا صحبت کردم ولی راضی نمیشن
جین: ای بابا
کمی فکر کردم و ایده ای به سرم زد و رفتم بالا سمت اتاق آچا
کپی ممنوع ❌
۵۶.۴k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.