نکات تفسیری آیات قرآن
نکته های تفسیری آیات 61 و 62 سوره نمل
در روايات و تفاسير نديدم كه درباره تلاوت آيه 62 براى استجابت دعا نقشى باشد، لكن مردم به خاطر تناسب محتواى آيه تبّركاً آن را مى خوانند و مانعى ندارد.
مناجات با خداى سبحان و راز ونياز با او كارى پسنديده و لازم است، دعا به درگاه او و درخواست حل مشكلات خصوصاً هنگام درماندگى، براى همگان ضرورى است.
در روايات مى خوانيم: نمونه ى مضطرّ واقعى، امام زمان (عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف) است و بدترين سوء «و يكشف السوء»، سلطه كفّار است كه در زمان آن حضرت برطرف مى شود و نمونه «يجعلكم خلفاء» حكومت صالحان در آن زمان است.(72)
هر جا كه دعاى ما مستجاب نشود، دليلى دارد، همچون:
الف: دعاى ما، طلبِ خير نبوده وما گمان مى كرديم خير است. (زيرا دعا، يعنى طلبِ خير)
ب: نحوه درخواست، جدّى و همراه با درماندگى نبوده است.
ج: در دعا اخلاص نداشته ايم، يعنى اگر به درگاه خداوند رو كرده ايم، به ديگران نيز چشم اميد داشته ايم.
البتّه گاهى به جاى استجابتِ آنچه مى خواهيم، خداوند حكيم مشابه آن را به ما مى دهد و گاهى به جاى خواسته ما، كه نزد خداوند به مصلحت ما نيست، خداوند بلائى از ما دور مى كند و گاهى به جاى برآوردن حاجت در دنيا، در قيامت جبران مى كند و گاهى به جاى لطف به ما، به نسل ما لطف مى كند كه همه اين مطالب در روايات آمده است.
اجابتِ مضطرّ، كارى الهى است ولى سنّت الهى را تغيير نمى دهد. مثلاً سنّت خداوند آن است كه مردم به نحوى بايد از دنيا بروند و همه انسان ها در لحظه احتضار، مضطرّند و اگر خداوند به همه جواب مثبت دهد، بايد قانون مرگ را لغو كند.
ريشه ايمان به خدا
ريشه ايمان به خدا، عقل و فطرت است؛ لكن مادّيون مى گويند: ريشه ايمان به خدا ترس است. يعنى انسان چون خود را در برابر حوادث عاجز مى بيند، هنگام بروز حادثه اى تلخ، قدرتى را در ذهن خود تصوّر مى كند و به آن پناه مى برد.
علاوه بر آنكه اگر سرچشمه ايمان ترس باشد، بايد هر كس ترسوتر است، مؤمن تر باشد. در حالى كه مؤمنان واقعى، شجاع ترين افراد زمان خود بوده اند و بايد انسان در لحظاتى كه احساس ترس ندارد، ايمانى هم نداشته باشد، در حالى كه ما در لحظه هايى كه ترس نداريم خدا را به دليل عقل و فطرت قبول داريم. در حقيقت ترس و اضطرار، پرده غفلت را كنار مى زند و مارا متوجّه خدا مى كند و لذا منكران خدا هرگاه در هواپيما يا كشتى نشسته باشند و خبر سقوط يا غرق شدن را بشنوند و يقين كنند كه هيچ قدرتى به فريادشان نمى رسد؛ از عمق جان به يك قدرت نجاتبخش اميد دارند. آنها در آن هنگام به يك نقطه و به يك قدرت غيبى دل مى بندند كه آن نقطه، همان خداى متعال است.
72) تفسير نورالثقلين.
در روايات و تفاسير نديدم كه درباره تلاوت آيه 62 براى استجابت دعا نقشى باشد، لكن مردم به خاطر تناسب محتواى آيه تبّركاً آن را مى خوانند و مانعى ندارد.
مناجات با خداى سبحان و راز ونياز با او كارى پسنديده و لازم است، دعا به درگاه او و درخواست حل مشكلات خصوصاً هنگام درماندگى، براى همگان ضرورى است.
در روايات مى خوانيم: نمونه ى مضطرّ واقعى، امام زمان (عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف) است و بدترين سوء «و يكشف السوء»، سلطه كفّار است كه در زمان آن حضرت برطرف مى شود و نمونه «يجعلكم خلفاء» حكومت صالحان در آن زمان است.(72)
هر جا كه دعاى ما مستجاب نشود، دليلى دارد، همچون:
الف: دعاى ما، طلبِ خير نبوده وما گمان مى كرديم خير است. (زيرا دعا، يعنى طلبِ خير)
ب: نحوه درخواست، جدّى و همراه با درماندگى نبوده است.
ج: در دعا اخلاص نداشته ايم، يعنى اگر به درگاه خداوند رو كرده ايم، به ديگران نيز چشم اميد داشته ايم.
البتّه گاهى به جاى استجابتِ آنچه مى خواهيم، خداوند حكيم مشابه آن را به ما مى دهد و گاهى به جاى خواسته ما، كه نزد خداوند به مصلحت ما نيست، خداوند بلائى از ما دور مى كند و گاهى به جاى برآوردن حاجت در دنيا، در قيامت جبران مى كند و گاهى به جاى لطف به ما، به نسل ما لطف مى كند كه همه اين مطالب در روايات آمده است.
اجابتِ مضطرّ، كارى الهى است ولى سنّت الهى را تغيير نمى دهد. مثلاً سنّت خداوند آن است كه مردم به نحوى بايد از دنيا بروند و همه انسان ها در لحظه احتضار، مضطرّند و اگر خداوند به همه جواب مثبت دهد، بايد قانون مرگ را لغو كند.
ريشه ايمان به خدا
ريشه ايمان به خدا، عقل و فطرت است؛ لكن مادّيون مى گويند: ريشه ايمان به خدا ترس است. يعنى انسان چون خود را در برابر حوادث عاجز مى بيند، هنگام بروز حادثه اى تلخ، قدرتى را در ذهن خود تصوّر مى كند و به آن پناه مى برد.
علاوه بر آنكه اگر سرچشمه ايمان ترس باشد، بايد هر كس ترسوتر است، مؤمن تر باشد. در حالى كه مؤمنان واقعى، شجاع ترين افراد زمان خود بوده اند و بايد انسان در لحظاتى كه احساس ترس ندارد، ايمانى هم نداشته باشد، در حالى كه ما در لحظه هايى كه ترس نداريم خدا را به دليل عقل و فطرت قبول داريم. در حقيقت ترس و اضطرار، پرده غفلت را كنار مى زند و مارا متوجّه خدا مى كند و لذا منكران خدا هرگاه در هواپيما يا كشتى نشسته باشند و خبر سقوط يا غرق شدن را بشنوند و يقين كنند كه هيچ قدرتى به فريادشان نمى رسد؛ از عمق جان به يك قدرت نجاتبخش اميد دارند. آنها در آن هنگام به يك نقطه و به يك قدرت غيبى دل مى بندند كه آن نقطه، همان خداى متعال است.
72) تفسير نورالثقلين.
۲.۱k
۰۴ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.