پارت ۹
-حله بده شماررو
نازنین طراح سایت بود و درآمد فوق العاده خوبی داشت
شماره رو به نازنین دادمو بهش گفتم
-نازی این دوست پسر تو خلافش چیه؟
-وارد یه باند خیلی بزرگه که واسه روسیه و عراق قاچاق میکنن از قاچاق آدم بگیییر تا مواد
-اوه پس نمیشه باهاش در افتاد
-رها چرا تا الان نتونستن بگیرنشون؟
-ببین چون روسیه و عراق پشت اینان سخت میشه گیر انداخت اینجور آدما رو و خب بیشتر این آدما روانی و سادیسمی
و خب کلا مداخله نکردن با اینجور آدما بهترین کاره تو هم زیاد وارد این ماجراها نشو
-عجبب
تلفنو برداشتمو به رستوران زنگ زدم و با صدای خیلی نازک و مسخره گفتم (بچه نمیدونم چجوری بنویسمش خودتون تصور کنین)
سلام عزیزم خوبی؟
-سلاااام خانوم بفرمایید جون دلم چی میل دارین
درحالی که داشتیم از خنده منفجر میشدیم گفتم
-اوومم من یه پیتزا میخورم و یه همبرگر با دوتا نوشابه و دو تا سالاد
-دونفر هستین؟
-امم بعله منو داداشم
-اها من میتونم شمارتو رو داشته باشم تا بدونم غذا به دستتون رسید ؟
-بعله بعله یادداشت کنید لطفا
شماررو گفتم و در حال منفجر شدن آدرس خونه رو هم بهش دادم بعد از قط کردن با صدای بلند شروع کردیم خنديدن
نازنین گفت
-چقدر خرهههه انقدر هوله که یادش نبود ما با همین شماره به رستورانش زنگ زدیم
-اره بابا تازه فک کن شماره کیو بهش دادم
-علی دیگهه
-😂😂😂افرینننن
نازنین طراح سایت بود و درآمد فوق العاده خوبی داشت
شماره رو به نازنین دادمو بهش گفتم
-نازی این دوست پسر تو خلافش چیه؟
-وارد یه باند خیلی بزرگه که واسه روسیه و عراق قاچاق میکنن از قاچاق آدم بگیییر تا مواد
-اوه پس نمیشه باهاش در افتاد
-رها چرا تا الان نتونستن بگیرنشون؟
-ببین چون روسیه و عراق پشت اینان سخت میشه گیر انداخت اینجور آدما رو و خب بیشتر این آدما روانی و سادیسمی
و خب کلا مداخله نکردن با اینجور آدما بهترین کاره تو هم زیاد وارد این ماجراها نشو
-عجبب
تلفنو برداشتمو به رستوران زنگ زدم و با صدای خیلی نازک و مسخره گفتم (بچه نمیدونم چجوری بنویسمش خودتون تصور کنین)
سلام عزیزم خوبی؟
-سلاااام خانوم بفرمایید جون دلم چی میل دارین
درحالی که داشتیم از خنده منفجر میشدیم گفتم
-اوومم من یه پیتزا میخورم و یه همبرگر با دوتا نوشابه و دو تا سالاد
-دونفر هستین؟
-امم بعله منو داداشم
-اها من میتونم شمارتو رو داشته باشم تا بدونم غذا به دستتون رسید ؟
-بعله بعله یادداشت کنید لطفا
شماررو گفتم و در حال منفجر شدن آدرس خونه رو هم بهش دادم بعد از قط کردن با صدای بلند شروع کردیم خنديدن
نازنین گفت
-چقدر خرهههه انقدر هوله که یادش نبود ما با همین شماره به رستورانش زنگ زدیم
-اره بابا تازه فک کن شماره کیو بهش دادم
-علی دیگهه
-😂😂😂افرینننن
۱.۷k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.