فیک 《طراح من 》Part ¹⁹
سئوجون ویو
داشتم تو شرکت کار میکردم که منشیم اومد
منشی:اقا لطفا اینو ببینید
یه ویدئو نشونم داد
ویدئو/ت....
این دختر خیلی جسوره یا دیوونست ولی ادمو جذب خودش میکنه
منشی:چی قربان
جون:هیچی برو بیرون و به جی هو بگو بیاد
منشی:چشم قربان
لازم نیست درمورد این قضیه کاری کنم هرکاری لازم باشه پی دی نیم میکنه خوبم میدونه اگه سهامم کم شه نابودش میکنم
جی هو:قربان منو صدا کردید
جون:بهت گفته بودم در مورد یه دختر تحقیق کنی خب؟
جی هو:چیزه خاصی درموردشون نیست مادرشون رو در ۱۵ سالگی از دست دادن و تا دوسال پیش در ججو در رشتهی پزشکی تحصیل میکردن بعد به سئول اومدن و خیلی سخت مشغول کار شدن انگار میخوان طراح مد شن
جون:باشه میتونی بری
جی هو:با اجازه
دختر جالبیه
یونگ ویو
با سر درد عجیبی بیدار شدم چشمامو مالیدم بلند شدم یاد دیشب افتادم وای /ت اطراف رو نگاه کردم من کجام اینجا پارکه باید /ت رو پیدا کنم گوشیم کو
اینجاس برم خونه تهیونگ من نمیتونم کاری کنم اره این درسته شاید اون کاری کرد
ولی نه بیخیال باید برم پلیس چی نه الان وقت توضیح به پلیس رو ندارم
میرم پیش تهیونگ
ته ویو
بیدار شوم ساعت ۸ بودم صبحانه حاضر کردم و مشغول خوردن بودم که زنگ در زده شد باز کردم جیمین بود اومد داخل و گفت
جی ام:نمیدونی چی شده
ته:چی شده😕
ویدئو/ت همچی رو یه جواریی تکذيب کرده و سهام کمپانی نه تنها پایین نيومده تازه بالا هم رفته پی دی نیم گفت بیام ازت معذرت خواهی کنم حتی ارمی ها کامنت گذاشتن و ازت معذرت خواهی کردن بعضی ها هم گفتن ببخشید که عشقتو قبول نکردیم حق با دختر عموته راستی/ت کجاست
ته:دیروز بیرونش کردم
دیوونع ای پسر کجاس الان
نمیدونم
ولی اون کمکت کرد
ولی من اینو دیروز نمیدونستم وای چیکار کردم
زنگ در
جیمین برو باز کن لطفا
باشع
پایان
حمایت پلیززززز 😀💜
ناظر جان منتشر کن🙏
پارت بعدی رو نوشتم میزارم🤗
شرط نداریم😇
داشتم تو شرکت کار میکردم که منشیم اومد
منشی:اقا لطفا اینو ببینید
یه ویدئو نشونم داد
ویدئو/ت....
این دختر خیلی جسوره یا دیوونست ولی ادمو جذب خودش میکنه
منشی:چی قربان
جون:هیچی برو بیرون و به جی هو بگو بیاد
منشی:چشم قربان
لازم نیست درمورد این قضیه کاری کنم هرکاری لازم باشه پی دی نیم میکنه خوبم میدونه اگه سهامم کم شه نابودش میکنم
جی هو:قربان منو صدا کردید
جون:بهت گفته بودم در مورد یه دختر تحقیق کنی خب؟
جی هو:چیزه خاصی درموردشون نیست مادرشون رو در ۱۵ سالگی از دست دادن و تا دوسال پیش در ججو در رشتهی پزشکی تحصیل میکردن بعد به سئول اومدن و خیلی سخت مشغول کار شدن انگار میخوان طراح مد شن
جون:باشه میتونی بری
جی هو:با اجازه
دختر جالبیه
یونگ ویو
با سر درد عجیبی بیدار شدم چشمامو مالیدم بلند شدم یاد دیشب افتادم وای /ت اطراف رو نگاه کردم من کجام اینجا پارکه باید /ت رو پیدا کنم گوشیم کو
اینجاس برم خونه تهیونگ من نمیتونم کاری کنم اره این درسته شاید اون کاری کرد
ولی نه بیخیال باید برم پلیس چی نه الان وقت توضیح به پلیس رو ندارم
میرم پیش تهیونگ
ته ویو
بیدار شوم ساعت ۸ بودم صبحانه حاضر کردم و مشغول خوردن بودم که زنگ در زده شد باز کردم جیمین بود اومد داخل و گفت
جی ام:نمیدونی چی شده
ته:چی شده😕
ویدئو/ت همچی رو یه جواریی تکذيب کرده و سهام کمپانی نه تنها پایین نيومده تازه بالا هم رفته پی دی نیم گفت بیام ازت معذرت خواهی کنم حتی ارمی ها کامنت گذاشتن و ازت معذرت خواهی کردن بعضی ها هم گفتن ببخشید که عشقتو قبول نکردیم حق با دختر عموته راستی/ت کجاست
ته:دیروز بیرونش کردم
دیوونع ای پسر کجاس الان
نمیدونم
ولی اون کمکت کرد
ولی من اینو دیروز نمیدونستم وای چیکار کردم
زنگ در
جیمین برو باز کن لطفا
باشع
پایان
حمایت پلیززززز 😀💜
ناظر جان منتشر کن🙏
پارت بعدی رو نوشتم میزارم🤗
شرط نداریم😇
۹.۵k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.