تک پارتی کوک
کوک:( هایب از ا/ت چکاب میخواست که رفت وداد با ا/ت و رونا رفتیم جوابو بگیریم..فضا خیلی دلگیر بود مخصوصا برای یه بچه... از یکی از اتاقا صدای گریه بچه اومد..رونا هم شروع کرد به گریه کردن..( رونا ده ماهشه)
ا/ت: ای وا..خوشگل من گریه نکن...میخوای بری پیش بابا؟.. برو*
کوک: بیا اینجا ببینم..خوشگل من چرا گریه نکنن..نترس به تو آمپول نمیزنیم..( خنده)...نترس ( لپ خیسشو بوسیدم)
ا/ت: میخوای تو با رونا برو من پشت سرت میام..
کوک: حله
**
کوک: دیگه نبینم گریه کنیا خوشگم..باشه( بوسیدمش)
ا/ت: ای وا..خوشگل من گریه نکن...میخوای بری پیش بابا؟.. برو*
کوک: بیا اینجا ببینم..خوشگل من چرا گریه نکنن..نترس به تو آمپول نمیزنیم..( خنده)...نترس ( لپ خیسشو بوسیدم)
ا/ت: میخوای تو با رونا برو من پشت سرت میام..
کوک: حله
**
کوک: دیگه نبینم گریه کنیا خوشگم..باشه( بوسیدمش)
۱۵.۵k
۲۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.