شکستی که سر اغاز پیروزی بود...2
بخش دوم ...
ویو عرفان: امروز روز خیلی مهمیه برای من روزی که حاصل 6 سال تلاشم رو مشخص میکنه اگر نبرم خیلی ادم بی عرضه و احمقیم و هیچ وقت خودمو نمیبخشم ... البته اون موش کوچولو ها در مقابل من هیچی نیستن فقط باید حواسم به پرهام جمع باشه بازیکن خیلی قویه چندین سال پیش یه نفر زیر دستش به قتل میرسه ... البته اگر قرار باشه به قصد کشتنم بیاد من خوب بلدم چطوری کسی رو بکشم اونوقت این میشه اخرین مسابقش...فقط باید حواسم رو جمع کنم ... اره من برنده میشم ...
راوی : و این اخرین مسابقات جهانی ایرانه جایی که مشخص میشه کی به فینال خارج میره و کی همینجا میبازه ... دو بازیکنی که بسیار قوی و باهوش هستن رو امروز در کنار خودمون داریم عرفان نجفی و پرهام ضیقمی .... تشویقشون کنید..
صدای تماشاچی ها کل ساختمون رو گرفته بود و همه جا رو به لرزه در می اورد ... یه نفس عمیق بکش عرفان همونجوری که مادرت بهت یاد داده ... خب خوبه الان بهترم و امادم مامان به امید خودت کمکم کن خدایا به امید تو ...
راوی: با شمارش من مسابقه شروع میشه 1 . 2 ...3 شروععععععع و یه بار دیگه صدای کر کننده تماشاچی ها ساختمون رو میلرزونه فقط تفاوتش اینه که تا پایان بازی قرار نیست این صدا متوقف بشه و منم نباید متوقف بشم مامان میخوام ببینی از اون بالا و بهم افتخار کنی ببینی چه پسری تربیت کردی و چه پسری داری الکی نمردی مامان ببین و افتخار کن ...
پرهام % عرفان@
% اماده ای که لهه بشی؟
@ یا بهتره بگم اماده ای که بمیری؟
% پس اماده شدی که بمیری درست مثل 6 ساله پیش که اون احمق حرومی زیرم جون داد
@کشتن مردم برات عادی و جالبه؟
%بستگی داره کی باشه اگر سگ جونی مثل اون حرومی باشه که رو مخ میره و میبره چه جورم ولی اگر ضعیف باشه حال نمیده چون کارم زود تموم میشه
@حروم زاده عوضی
راوی$
$ عرفان حمله رو شروع میکنه و اولین مشت رو میزنه وای که چه مشتی بود که صورت پرهام رو چرخوند شماها طرف کی هستید؟ عرفان؟ یا پرهام ؟
نصف جمعیت اسم عرفان رو صدا میزدن و تشویقش میکردن و نصف جمعیت اسم پرهام رو صدا میزدن و تشویقش میکردن
@ بنظر میاد که نصف نصفیم حرومی
% هر وقت کارم باهات تموم شد و زیرم جون دادی همش مال خودم میشه احمق بی ارزش
$ حالا اینبار پرهام حمله میکنه وای که چه حمله ای یه مشت خیلی محکم به صورت و شکم عرفان ولی مثل اینکه برای زمین زدنش کافی نیست...
*عرفان عرفان عرفان
*پرهام پرهام پرهام
@ اونا نمیدونن تو چه حرومزاده ی اشغالی هستی وگرنه هیچوقت تشویقت نمیکردن
% یادت نره منم از همین مردمم و از همین طایفه اومدم اگر من انقدر به قول خودت اشغالم پس برای اونا دونستن یا ندونستنش اهمیتی نداره تا زمانی که برنده باشم همه طرف منن این حرف پدرمه
@پدرت گوه زیاد میخوره اشتباه میکنی مردم هر چقدرم عوضی باشن بازم ادمن و بخاطر برنده شدن هرگز حاضر نیستن جون یه ادم رو بگیرن فقط تو اینجوریی پس حرومزاده بودنتو با مردم یکی نکن
% عوضی جرعت نکن حرف پدرم رو زیر سوال ببری
$ یه حمله دو طرفه جفتشون ضربه میخورن و می افتن زمین پایان بخش اول بازی رو اعلام میکنم
*دست و جیغ
@ شکستت میدم مطمئن باش
%خواهیم دید
عرفان یه گوشه زمین روی صندلی نشسته بود و مربی ها با حوله خشکش میکردن و ماساژش میدادن و بهش اب میدادن
پرهام هم همینطور از دو طرف گوشه زمین بهم زل زده بودن و با نفرت و خشم بهم نگاه میکردن پرهام با یه نگاه بالا و پایین و تحقیر کننده به عرفان نگاه میکرد و عرفان فقط با خشم و نفرت به پرهام زل زده بود انگار دو طرف تشنه خون هم بودن انگار اگر ولشون میکردی همونجا همو تیکه تیکه میکردن و متوقف نمیشدن .. هیچی بهم نمیگفتن ولی چشماشون باهم حرف میزد
(توی ذهنشون )
@ میکشمت حرومی منتظر باش
% میکشمت حرومی منتظر باش
پایان بخش دوم ...
شرایط پارت بعدی :
9 تا لایک
ویو عرفان: امروز روز خیلی مهمیه برای من روزی که حاصل 6 سال تلاشم رو مشخص میکنه اگر نبرم خیلی ادم بی عرضه و احمقیم و هیچ وقت خودمو نمیبخشم ... البته اون موش کوچولو ها در مقابل من هیچی نیستن فقط باید حواسم به پرهام جمع باشه بازیکن خیلی قویه چندین سال پیش یه نفر زیر دستش به قتل میرسه ... البته اگر قرار باشه به قصد کشتنم بیاد من خوب بلدم چطوری کسی رو بکشم اونوقت این میشه اخرین مسابقش...فقط باید حواسم رو جمع کنم ... اره من برنده میشم ...
راوی : و این اخرین مسابقات جهانی ایرانه جایی که مشخص میشه کی به فینال خارج میره و کی همینجا میبازه ... دو بازیکنی که بسیار قوی و باهوش هستن رو امروز در کنار خودمون داریم عرفان نجفی و پرهام ضیقمی .... تشویقشون کنید..
صدای تماشاچی ها کل ساختمون رو گرفته بود و همه جا رو به لرزه در می اورد ... یه نفس عمیق بکش عرفان همونجوری که مادرت بهت یاد داده ... خب خوبه الان بهترم و امادم مامان به امید خودت کمکم کن خدایا به امید تو ...
راوی: با شمارش من مسابقه شروع میشه 1 . 2 ...3 شروععععععع و یه بار دیگه صدای کر کننده تماشاچی ها ساختمون رو میلرزونه فقط تفاوتش اینه که تا پایان بازی قرار نیست این صدا متوقف بشه و منم نباید متوقف بشم مامان میخوام ببینی از اون بالا و بهم افتخار کنی ببینی چه پسری تربیت کردی و چه پسری داری الکی نمردی مامان ببین و افتخار کن ...
پرهام % عرفان@
% اماده ای که لهه بشی؟
@ یا بهتره بگم اماده ای که بمیری؟
% پس اماده شدی که بمیری درست مثل 6 ساله پیش که اون احمق حرومی زیرم جون داد
@کشتن مردم برات عادی و جالبه؟
%بستگی داره کی باشه اگر سگ جونی مثل اون حرومی باشه که رو مخ میره و میبره چه جورم ولی اگر ضعیف باشه حال نمیده چون کارم زود تموم میشه
@حروم زاده عوضی
راوی$
$ عرفان حمله رو شروع میکنه و اولین مشت رو میزنه وای که چه مشتی بود که صورت پرهام رو چرخوند شماها طرف کی هستید؟ عرفان؟ یا پرهام ؟
نصف جمعیت اسم عرفان رو صدا میزدن و تشویقش میکردن و نصف جمعیت اسم پرهام رو صدا میزدن و تشویقش میکردن
@ بنظر میاد که نصف نصفیم حرومی
% هر وقت کارم باهات تموم شد و زیرم جون دادی همش مال خودم میشه احمق بی ارزش
$ حالا اینبار پرهام حمله میکنه وای که چه حمله ای یه مشت خیلی محکم به صورت و شکم عرفان ولی مثل اینکه برای زمین زدنش کافی نیست...
*عرفان عرفان عرفان
*پرهام پرهام پرهام
@ اونا نمیدونن تو چه حرومزاده ی اشغالی هستی وگرنه هیچوقت تشویقت نمیکردن
% یادت نره منم از همین مردمم و از همین طایفه اومدم اگر من انقدر به قول خودت اشغالم پس برای اونا دونستن یا ندونستنش اهمیتی نداره تا زمانی که برنده باشم همه طرف منن این حرف پدرمه
@پدرت گوه زیاد میخوره اشتباه میکنی مردم هر چقدرم عوضی باشن بازم ادمن و بخاطر برنده شدن هرگز حاضر نیستن جون یه ادم رو بگیرن فقط تو اینجوریی پس حرومزاده بودنتو با مردم یکی نکن
% عوضی جرعت نکن حرف پدرم رو زیر سوال ببری
$ یه حمله دو طرفه جفتشون ضربه میخورن و می افتن زمین پایان بخش اول بازی رو اعلام میکنم
*دست و جیغ
@ شکستت میدم مطمئن باش
%خواهیم دید
عرفان یه گوشه زمین روی صندلی نشسته بود و مربی ها با حوله خشکش میکردن و ماساژش میدادن و بهش اب میدادن
پرهام هم همینطور از دو طرف گوشه زمین بهم زل زده بودن و با نفرت و خشم بهم نگاه میکردن پرهام با یه نگاه بالا و پایین و تحقیر کننده به عرفان نگاه میکرد و عرفان فقط با خشم و نفرت به پرهام زل زده بود انگار دو طرف تشنه خون هم بودن انگار اگر ولشون میکردی همونجا همو تیکه تیکه میکردن و متوقف نمیشدن .. هیچی بهم نمیگفتن ولی چشماشون باهم حرف میزد
(توی ذهنشون )
@ میکشمت حرومی منتظر باش
% میکشمت حرومی منتظر باش
پایان بخش دوم ...
شرایط پارت بعدی :
9 تا لایک
۱۳.۹k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.