دخترعمو و پسرعمو
پارت ۱۶
* صبح*
کوک: صبح بخیر خواب آلو (روش خیمه زدم و نوک دماغشو رو بوسیدم)
صوفیا: صبح بخیر( خنده، لباشو بوسیدم )
کوک: پاشو بریم حموم
صوفیا:من اگه برم حموم تنهایی میرم
کوک: شما گوه میخورید تنهایی میرید...تو اصلا درد حالیت میشه؟
صوفیا: نه 🙃
کوک: خدایااااا به همههه یه صبر الهی بده...حرف نزن پاشو بریم*
( یه بار یه در آهنی کوبیده شد به انگشتم ک کبود شد..بجای جیغ و گریه میخندیدم)
**بعد حموم و لباس پوشیدن**
صوفیا: راضی شدی؟
کوک: 😐
صوفیا: بریم صبحونههه
کوک: بریمم
**
کوک: امروز کجا بریم؟
صوفیا:شهر بازیییی
کوک: بریمم**
* صبح*
کوک: صبح بخیر خواب آلو (روش خیمه زدم و نوک دماغشو رو بوسیدم)
صوفیا: صبح بخیر( خنده، لباشو بوسیدم )
کوک: پاشو بریم حموم
صوفیا:من اگه برم حموم تنهایی میرم
کوک: شما گوه میخورید تنهایی میرید...تو اصلا درد حالیت میشه؟
صوفیا: نه 🙃
کوک: خدایااااا به همههه یه صبر الهی بده...حرف نزن پاشو بریم*
( یه بار یه در آهنی کوبیده شد به انگشتم ک کبود شد..بجای جیغ و گریه میخندیدم)
**بعد حموم و لباس پوشیدن**
صوفیا: راضی شدی؟
کوک: 😐
صوفیا: بریم صبحونههه
کوک: بریمم
**
کوک: امروز کجا بریم؟
صوفیا:شهر بازیییی
کوک: بریمم**
۸.۴k
۰۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.