من عاشق یک مافیا شدم (پارت۲)
من عاشق یک مافیا شدم (پارت۲)
رسیدیم به عمارتش از ماشین پیاده شد امد سمت من و دستمو محکم تر از دفعه قبل گرفت جوری که با صدای نسبتا بلندی گفتم آی ولی اون بی توجه به درد دستم منو محکم میکشید منو برد داخل عمارتش به همه خدمتکارا گفت برن بیرون واستن منو برد داخل اتاقش و پرتم کرد روی تختش
& تو اونجا چه غلطی میکردی ها(داد)
* ......
& چرا جواب نمیدی با تو ام (داد)
* جعون جونگ کوک به خودت بیا به تو ربطی نداره من اونجا چیکار میکردم من دیگه دوست دختر تو نیستم میفهمی
امد جلو و محکم زد توی گوشم
& دختره هر... یاد بگیر بامن درست صحبت کنی فهمیدی
* تو .... تو به من میگی هر.... به منی که به جز تو عاشق هیچ کس نبودم به منی که باکره گیمو خودت ازم گرفتی
& دروغ نگو اگه عاشقم بودی و منو به خاطر پولام نمیخواستی چرا رفتی ها ( داد)
* برات متاسفم جعون تو واقعا این فکرو درباره من میکردی (بغض)
& چرا خواستی ازم جدا بشی بگو (داد)
* توقع داشتی چیکار کنم بزارم تو نابود بشی ها من یه دختر فقیر بودم و تو یک پسر پولدار اگه باهات میموندم خودت ضربه میدی اونجا بودنمم به خاطر کارم بود
& چی (تعجب)
* درسته جعون درست شنیدی من توی بار کار میکنم و برای بقیه نوشیدنی میبرم برای اینکه پول دربیارم و بتونم شکممو سیر کنم اما تو بهم گفتی هر... به منی که اولین رابطم باتو بوده و بچت توی شکمم بوده
& بچه ؟!
* من وقتی ازت جدا شدم فهمیدم باردارم ولی مجبور شدم سقطش کنم چون نمیتونستم نگهش دارم
& تو یه قاتلی چجوری تونستی بچه منو بکشی هااا مگه من بهت اجازه دادم جواب منو بده دختره احمق (داد)
* مگه برات مهم بود توکه دائما یا سفر بودی یا سرکاری که معلوم نبود کجاست من آمدم دم در عمارت تا بهت بگم اما تو درو روم بستی بدون اینکه بزاری بهت بگم (داد)
& سر من داد نزن
بعد از زدن حرفش دوباره محکم بهم چک زد
& من باتو کار دارم پس فعلا همینجا میمونی
رفت بیرون از اتاق و درو قفل کرد
رسیدیم به عمارتش از ماشین پیاده شد امد سمت من و دستمو محکم تر از دفعه قبل گرفت جوری که با صدای نسبتا بلندی گفتم آی ولی اون بی توجه به درد دستم منو محکم میکشید منو برد داخل عمارتش به همه خدمتکارا گفت برن بیرون واستن منو برد داخل اتاقش و پرتم کرد روی تختش
& تو اونجا چه غلطی میکردی ها(داد)
* ......
& چرا جواب نمیدی با تو ام (داد)
* جعون جونگ کوک به خودت بیا به تو ربطی نداره من اونجا چیکار میکردم من دیگه دوست دختر تو نیستم میفهمی
امد جلو و محکم زد توی گوشم
& دختره هر... یاد بگیر بامن درست صحبت کنی فهمیدی
* تو .... تو به من میگی هر.... به منی که به جز تو عاشق هیچ کس نبودم به منی که باکره گیمو خودت ازم گرفتی
& دروغ نگو اگه عاشقم بودی و منو به خاطر پولام نمیخواستی چرا رفتی ها ( داد)
* برات متاسفم جعون تو واقعا این فکرو درباره من میکردی (بغض)
& چرا خواستی ازم جدا بشی بگو (داد)
* توقع داشتی چیکار کنم بزارم تو نابود بشی ها من یه دختر فقیر بودم و تو یک پسر پولدار اگه باهات میموندم خودت ضربه میدی اونجا بودنمم به خاطر کارم بود
& چی (تعجب)
* درسته جعون درست شنیدی من توی بار کار میکنم و برای بقیه نوشیدنی میبرم برای اینکه پول دربیارم و بتونم شکممو سیر کنم اما تو بهم گفتی هر... به منی که اولین رابطم باتو بوده و بچت توی شکمم بوده
& بچه ؟!
* من وقتی ازت جدا شدم فهمیدم باردارم ولی مجبور شدم سقطش کنم چون نمیتونستم نگهش دارم
& تو یه قاتلی چجوری تونستی بچه منو بکشی هااا مگه من بهت اجازه دادم جواب منو بده دختره احمق (داد)
* مگه برات مهم بود توکه دائما یا سفر بودی یا سرکاری که معلوم نبود کجاست من آمدم دم در عمارت تا بهت بگم اما تو درو روم بستی بدون اینکه بزاری بهت بگم (داد)
& سر من داد نزن
بعد از زدن حرفش دوباره محکم بهم چک زد
& من باتو کار دارم پس فعلا همینجا میمونی
رفت بیرون از اتاق و درو قفل کرد
۱۸۰.۵k
۳۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.