سناریو
#سناریو
#درخواستی
وقتی اعضا بخوان از ا.ت عذر خواهی کنن اما ا.ت میگه نه بعد که قبول کرد تا چندوقت با اعضا سرد باشه ^ مربوط به ^ https://wisgoon.com/p/POEVGOING1/ ^
نامجون: یاااااا تمومش کن دیگه من به معذرت خواهی کردم ....... من اون لحظه خیلی عصبانی بودم
جین: ^ میاد خونه و انتظار داره بیای استقبالش ولی دوباره هم نیومدی ^ نفسشو صدا دار بیرون میده : کی می خواد تمومش کنه
یونگی : کار بدی کردم گفتم بری تو اتاق ؟؟ حتی سرت داد زدم ؟؟؟ چرا رفت....
ا.ت: یونگی بهت گفتم که بخشیدمت تمومش کن ^ سرد ^
یونگی: معلومه که نبخشیدیم ....... رو سر من دوتا گوش بَلبَلی میبینی؟؟؟
جیهوپ : ^ هر روز برات کلی خوراکی میخره و قوربون صدقت میره ولی دریغ از یه نگاه ^
جیمین: تو اگر همچین اتفاقی برات میوفتاد چیکار می کردی؟؟ ....... خب عصبانی بودم .... تمومش کن دیگههههه
تهیونگ: ^ معمولا تو اتاق بچتونی و شب ها هم نمیای پیشش بخوابی ^ به چه زبونی بگم از این که سرش داد زدم پشیمونم ^ ناراحت ^
جونگکوک: ^ هر روز وقتی میاد خونه عین بچه ها می افته دنبالت یه تیکه از لباستو میگیره هر جا میری میاد ^
#درخواستی
وقتی اعضا بخوان از ا.ت عذر خواهی کنن اما ا.ت میگه نه بعد که قبول کرد تا چندوقت با اعضا سرد باشه ^ مربوط به ^ https://wisgoon.com/p/POEVGOING1/ ^
نامجون: یاااااا تمومش کن دیگه من به معذرت خواهی کردم ....... من اون لحظه خیلی عصبانی بودم
جین: ^ میاد خونه و انتظار داره بیای استقبالش ولی دوباره هم نیومدی ^ نفسشو صدا دار بیرون میده : کی می خواد تمومش کنه
یونگی : کار بدی کردم گفتم بری تو اتاق ؟؟ حتی سرت داد زدم ؟؟؟ چرا رفت....
ا.ت: یونگی بهت گفتم که بخشیدمت تمومش کن ^ سرد ^
یونگی: معلومه که نبخشیدیم ....... رو سر من دوتا گوش بَلبَلی میبینی؟؟؟
جیهوپ : ^ هر روز برات کلی خوراکی میخره و قوربون صدقت میره ولی دریغ از یه نگاه ^
جیمین: تو اگر همچین اتفاقی برات میوفتاد چیکار می کردی؟؟ ....... خب عصبانی بودم .... تمومش کن دیگههههه
تهیونگ: ^ معمولا تو اتاق بچتونی و شب ها هم نمیای پیشش بخوابی ^ به چه زبونی بگم از این که سرش داد زدم پشیمونم ^ ناراحت ^
جونگکوک: ^ هر روز وقتی میاد خونه عین بچه ها می افته دنبالت یه تیکه از لباستو میگیره هر جا میری میاد ^
۱۰.۲k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.