سرلشکر فیروزآبادی در گفت وگوی تفصیلی با تسنیم
سرلشکر فیروزآبادی در گفتوگوی تفصیلی با تسنیم
اسامی کابینه کودتای بنیصدر را در اختیار دارم/پشت صحنه نظامی شکار «ریگی»/ساختمان ادعایی آمانو در پارچین «سرویس بهداشتی» بود
رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح در گفتوگوی سه ساعته خود با خبرگزاری تسنیم به موضوعات مختلف از جمله کودتای ترکیه، نحوه دستگیری ریگی، ماجرای اولین کودتا در جمهوری اسلامی، برجام و ... پرداخته است.
به هلالاحمر رفتم، دنبال یک نامه بودم که نامهای دیگر پیدا کردم، نامه را که خواندم دیدم لیست کابینه پیشنهادی رئیس وقت هلال احمر به بنیصدر بود، فهمیدم که همان داستان کودتایی است که شهید رجایی به خاطر آن از من خواسته بود که ریاست هلال احمر را بر عهده بگیرم. بهزادنیا هم همان روز از نمازخانه به فرودگاه رفت و عازم آمریکا شد و هنوز هم همانجاست
من رئیس هلال احمر شده بودم. یک روزی روی میزم نامهای را گم کردم. کشوی میزم را باز کردم تا نامه را پیدا کنم، دیدم پشت کشو نامه دیگری افتاده است، آن نامه را بیرون آوردم و خواندم. برایم جالب بود. آن نامه، نامهای بود که دکتر بهزادنیا به عنوان نخستوزیر دولت کودتا! به بنیصدر نوشته بود و اعضای کابینه خود را خطاب به وی معرفی کرده بود. یعنی کار تا جایی پیش رفته بود که دولتشان را هم آماده کرده بودند.(خنده)
البته برخی از افرادی که اسمشان در آن لیست آمده بود، سالها بعد از انقلاب در کشور کار کرده بودند و به همین دلیل این سند را هیچوقت فاش نکردهام.
ریگی و جریان ریگی آغاز یک خط بیرحمانه خطر در جنوب شرقی کشور بود. برای درک خطر «مالک» بدانید که همان کارهای عبدالمالک را الان داعش و بقیه کروهگها تروریستی در سوریه و عراق انجام میدهند. به هر حال ماموریت به ما داده شد، به سپاه و وزارت اطلاعات گفته شد که روی این مسئله کار کنند.از زمان اعلام پرواز هواپیمای «مالک ریگی» به سمت آسمان ایران تا ورودش به مرز، برای انجام هماهنگی، زمان بسیار کمی داشتم. دیگر فرصت استعلام نداشتم، بلافاصله به فرمانده کل ارتش دستور آماده باش دادم و گفتم که پدافندهایتان آماده باشد، تا از طریق پیک، مرز ورود هواپیمای «مالک» را به شما بگویم. به ارتش گفتم این هواپیما باید بنشیند و تلفن را قطع کردم خلبان در صحبتهای اولیه گفت من فرود نمیآیم و مسیرم جای دیگری است. چون من دستور قطعی داده بودم که این هواپیما باید بنشیند، ارتش هم بر این اساس برنامهریزی کرده بود و گفته بود اگر فرود نیایی ما با شما برخورد میکنیم.شلیک هم به سمت آن هواپیما شد؛ نه به خودش بلکه به هر دو طرف هواپیما. تا خلبان مطمئن شود که ارتش شوخی ندارد و او بالاخره قبول کرد که بیاید و بنشیند. این عملیات زیباییهای خاصی داشت و من آن را لطف خداوند میدانم.
اسامی کابینه کودتای بنیصدر را در اختیار دارم/پشت صحنه نظامی شکار «ریگی»/ساختمان ادعایی آمانو در پارچین «سرویس بهداشتی» بود
رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح در گفتوگوی سه ساعته خود با خبرگزاری تسنیم به موضوعات مختلف از جمله کودتای ترکیه، نحوه دستگیری ریگی، ماجرای اولین کودتا در جمهوری اسلامی، برجام و ... پرداخته است.
به هلالاحمر رفتم، دنبال یک نامه بودم که نامهای دیگر پیدا کردم، نامه را که خواندم دیدم لیست کابینه پیشنهادی رئیس وقت هلال احمر به بنیصدر بود، فهمیدم که همان داستان کودتایی است که شهید رجایی به خاطر آن از من خواسته بود که ریاست هلال احمر را بر عهده بگیرم. بهزادنیا هم همان روز از نمازخانه به فرودگاه رفت و عازم آمریکا شد و هنوز هم همانجاست
من رئیس هلال احمر شده بودم. یک روزی روی میزم نامهای را گم کردم. کشوی میزم را باز کردم تا نامه را پیدا کنم، دیدم پشت کشو نامه دیگری افتاده است، آن نامه را بیرون آوردم و خواندم. برایم جالب بود. آن نامه، نامهای بود که دکتر بهزادنیا به عنوان نخستوزیر دولت کودتا! به بنیصدر نوشته بود و اعضای کابینه خود را خطاب به وی معرفی کرده بود. یعنی کار تا جایی پیش رفته بود که دولتشان را هم آماده کرده بودند.(خنده)
البته برخی از افرادی که اسمشان در آن لیست آمده بود، سالها بعد از انقلاب در کشور کار کرده بودند و به همین دلیل این سند را هیچوقت فاش نکردهام.
ریگی و جریان ریگی آغاز یک خط بیرحمانه خطر در جنوب شرقی کشور بود. برای درک خطر «مالک» بدانید که همان کارهای عبدالمالک را الان داعش و بقیه کروهگها تروریستی در سوریه و عراق انجام میدهند. به هر حال ماموریت به ما داده شد، به سپاه و وزارت اطلاعات گفته شد که روی این مسئله کار کنند.از زمان اعلام پرواز هواپیمای «مالک ریگی» به سمت آسمان ایران تا ورودش به مرز، برای انجام هماهنگی، زمان بسیار کمی داشتم. دیگر فرصت استعلام نداشتم، بلافاصله به فرمانده کل ارتش دستور آماده باش دادم و گفتم که پدافندهایتان آماده باشد، تا از طریق پیک، مرز ورود هواپیمای «مالک» را به شما بگویم. به ارتش گفتم این هواپیما باید بنشیند و تلفن را قطع کردم خلبان در صحبتهای اولیه گفت من فرود نمیآیم و مسیرم جای دیگری است. چون من دستور قطعی داده بودم که این هواپیما باید بنشیند، ارتش هم بر این اساس برنامهریزی کرده بود و گفته بود اگر فرود نیایی ما با شما برخورد میکنیم.شلیک هم به سمت آن هواپیما شد؛ نه به خودش بلکه به هر دو طرف هواپیما. تا خلبان مطمئن شود که ارتش شوخی ندارد و او بالاخره قبول کرد که بیاید و بنشیند. این عملیات زیباییهای خاصی داشت و من آن را لطف خداوند میدانم.
۱.۸k
۲۲ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.