ویو جیا
ویو جیا
بیدار شدمو لباسامو موشیدمو کیفمو انداختم رو دوشم رفتم دم اتاق تهیونگ
خواب بودش
بدش رفتم پیش اتاق کوک اون خواب بود
اونا اصلا کی امدن
رفتمپایین که راننده گف
: کوچولو اماده روز اول هستی
جیا: خیلیییحیجان دارممم ( ذوق
راننده: پس بزن بریم
سوار ماشین شدمو زسیدم
از ماشین پیاده شدمو راننده بقلم زانو زد
رانتده: خب برو ی روز خوب و شروع کن و دوست پیدا کن
جیا: میترسم اگه دوسم نداشته باشن چی
راننده: چطور میتونن دختر دوست داشتنی مثل تو نخوان
جیا: واقعا
رانتده: اره
حیا : باشه بای بای من رفتم
راندهه: تعطیل شد من همین جام
جیا: باشه
خب وارد حیاط شدمکه سال اولیا روز اولو با پدرو مادرشون اومده بودن و خوش حال بودن
و از این روز خواطره می ساختن و عکس میگرفتن ولی من ...
رفتم ی گوشه گشستم هیچیکی حتی نزدیکممنمیشد
وقتی وارد کلاس شدیم
همه خودشونو معرفی کردن و یکی از والدینشونم که پیششون بود می.فتن
بیدار شدمو لباسامو موشیدمو کیفمو انداختم رو دوشم رفتم دم اتاق تهیونگ
خواب بودش
بدش رفتم پیش اتاق کوک اون خواب بود
اونا اصلا کی امدن
رفتمپایین که راننده گف
: کوچولو اماده روز اول هستی
جیا: خیلیییحیجان دارممم ( ذوق
راننده: پس بزن بریم
سوار ماشین شدمو زسیدم
از ماشین پیاده شدمو راننده بقلم زانو زد
رانتده: خب برو ی روز خوب و شروع کن و دوست پیدا کن
جیا: میترسم اگه دوسم نداشته باشن چی
راننده: چطور میتونن دختر دوست داشتنی مثل تو نخوان
جیا: واقعا
رانتده: اره
حیا : باشه بای بای من رفتم
راندهه: تعطیل شد من همین جام
جیا: باشه
خب وارد حیاط شدمکه سال اولیا روز اولو با پدرو مادرشون اومده بودن و خوش حال بودن
و از این روز خواطره می ساختن و عکس میگرفتن ولی من ...
رفتم ی گوشه گشستم هیچیکی حتی نزدیکممنمیشد
وقتی وارد کلاس شدیم
همه خودشونو معرفی کردن و یکی از والدینشونم که پیششون بود می.فتن
۱۲.۳k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.