پارت اول
خستم شد امروزم مثل بقیه روزا منتظر بودم یونگی بیاد بازم امروز جلسه داشت منم مثل یه زندانی حبس شدم تو این خونه چون یونگی میترسه بیرون یه اتفاقی برام بیفته هرچند درک میکنم دشمنای زیادی داره قطعا اونا برای رسیدن به هدفشون هر کاری میکنن حتی آسیب رسوندن به بقیه که براشون عین آب خوردنه حتی آدم کشتن خب اونا همشون مافیان یه مشت آدم که فقط به فکر خودشونن با اینکه یونگی ام یه مافیا اما خوب با این حال خیلی مهربونه با اینکه شاید از بیرون یه آدم سرد و بی احساس باشه اما اون برای من بهترینه خب ساعت ۱۱ شد بالاخره یونگی اومد مثل همیشه سر وقت
از زبون راوی داستان ( با اجازه من هستم 😁)
یونگی داخل جلسه تونسته بود یه مامعله(نمیدونم درست نوشتم یا نه) خوب بکنه برای همین خوشحال بود وقتی وارد خونه شد با خوشحالی سلام کرد و مثل همیشه ا/ت با یه چهره کیوت بش جواب داد
از زبون شوگولی
داخل جلسه تونستم یه قرارداد خوب برای قاچاق کلی اسلحه ببندم خیلی خوشحال بودم چون یه مدت بود یه همچین معامله ای نداشتم وقتی رفتم خونه سلام کردم و ا/ت جوابم رو داد ولی متوجه شدم گونه هاش خیسه انگار گریه کرده
(علامت شوگا _ علامت ا/ت+)
_ گریه کردی ؟
+ها چی نه چرا باید گریه کنم
ا/ت دست زد به لپاش و دید خیسن اصلا خودش متوجه نشده بود کی اشکش درومده
+نمیدونم ........خودمم نفهمیدم کی گریه کردم
_اتفاقی افتاده
+نه فقط ........دلم گرفت خیلی وقته نرفتم بیرون
_عزیزم خودتم میدونی برای محافظت از خودته
+میدونم ممنون که به فکرمی
_من ممنونم که درک میکنی
(علامت بادیگارد ÷)
÷قربان یکی از شرکاتون زنگ زدنه
و تلفن رو دست یونگی داد
(علامت فرد قریبه×)
×سلام آقای مین
+سلام
×هیچ میدونی امروز دوست دخترت با کی بوده اصلا خبر داری کجا رفته
+داری چه زری میزنی😠
×اعصبانی نشو مدرک دارم از این دوست دخترت ا/ت خانم
و بعد تلفن قطع شد ........
بچه ها اگه دوست داشتید بگید ادامه بدم لایک و کامنت یادتون نره
از زبون راوی داستان ( با اجازه من هستم 😁)
یونگی داخل جلسه تونسته بود یه مامعله(نمیدونم درست نوشتم یا نه) خوب بکنه برای همین خوشحال بود وقتی وارد خونه شد با خوشحالی سلام کرد و مثل همیشه ا/ت با یه چهره کیوت بش جواب داد
از زبون شوگولی
داخل جلسه تونستم یه قرارداد خوب برای قاچاق کلی اسلحه ببندم خیلی خوشحال بودم چون یه مدت بود یه همچین معامله ای نداشتم وقتی رفتم خونه سلام کردم و ا/ت جوابم رو داد ولی متوجه شدم گونه هاش خیسه انگار گریه کرده
(علامت شوگا _ علامت ا/ت+)
_ گریه کردی ؟
+ها چی نه چرا باید گریه کنم
ا/ت دست زد به لپاش و دید خیسن اصلا خودش متوجه نشده بود کی اشکش درومده
+نمیدونم ........خودمم نفهمیدم کی گریه کردم
_اتفاقی افتاده
+نه فقط ........دلم گرفت خیلی وقته نرفتم بیرون
_عزیزم خودتم میدونی برای محافظت از خودته
+میدونم ممنون که به فکرمی
_من ممنونم که درک میکنی
(علامت بادیگارد ÷)
÷قربان یکی از شرکاتون زنگ زدنه
و تلفن رو دست یونگی داد
(علامت فرد قریبه×)
×سلام آقای مین
+سلام
×هیچ میدونی امروز دوست دخترت با کی بوده اصلا خبر داری کجا رفته
+داری چه زری میزنی😠
×اعصبانی نشو مدرک دارم از این دوست دخترت ا/ت خانم
و بعد تلفن قطع شد ........
بچه ها اگه دوست داشتید بگید ادامه بدم لایک و کامنت یادتون نره
۱۰.۸k
۰۱ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.