مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرلوحشی🖤
یک سال بعد
ا/ت: توی این ی سال فقطمن از گذشتم یادم اومد
کوک: توی این ی سال مدرسم فقط یاد اومد و جیمین
دوسال بعد
ا/ت: کوک بهم گفت دوسم داره ولی هیچیدیگه یادم نمیاد
کوک: ماجرای مافیا بودنم یادم اومد ولی فقط مخالفتام با پدرم
سه سال بعد
ا/ت: رفتم عقبی و خوردم زمین چرا یادم نمیاد جیغ زدم و تمامی وسایلم رو شکستم چرااااا یادم نمیاددد من گذشتم چیهههه
کوک: دیدم صدای جیغ و داد میاد رفتم طبقه بالا در قفل بود ا/ت ا/ت درو باز کننن ا/تتتتت
ا/ت: جئون برو گمشونکنه میخوای بکشمت ارم رفتم درو بازکردم و با مشت کوبیدم توی صورتشک پرت شد عقب تو دشمن منی و با چه جرعتی به من میگیدوسم داری جئون یادت رفت همش به جون می افتادیم ارهههه
کوک: با حرفی ک زد خشک شدم و همه چی یادم اومد ا/ت هم حالش بد بود از روم بلند شد و عقبیرفت وخورد توی در حالا جلومنشسته بود توی شک منم بدتر از اون
ا/ت تو یادت اومد
ا/ت: کوک منو تو مافیا بودیم از دست گروه های دیگه فرار کردیم و افتادیم اینجا
الکس: جونگ کوکککک ا/تتتت مشتریییی
ا/ت: توی این سه سال توی کشاورزیکمکمیکردیم منوکوک بدو بدو رفتیم پایین ک با دو نفری ک دیدیم خشکمون زد نازنین وجیمین و یه دختره و یه پسرکوچولوهم پیششون بود
عربده زدم نازنینننن
نازنین: برگشتم سمتش و با دیدن ا/ت و کوک تعجبکردم باور نمیشه بعد سه سال
ا/ت: بدون وقفهدویدم سمتش و بغلش کردم توی شک بود
نازنین: تو تو زنده ای؟؟
ا/ت: اسمشون چیه؟؟
نازنین: کوک ا/ت
ا/ت: هااا؟؟؟اسم ماروگذاشتی؟؟
نازنین: تو نبودی کههه ما فک کردی مردی اگه بدونی چی شدههه
پارت سوم فصل دوم🖤👸🏻
یک سال بعد
ا/ت: توی این ی سال فقطمن از گذشتم یادم اومد
کوک: توی این ی سال مدرسم فقط یاد اومد و جیمین
دوسال بعد
ا/ت: کوک بهم گفت دوسم داره ولی هیچیدیگه یادم نمیاد
کوک: ماجرای مافیا بودنم یادم اومد ولی فقط مخالفتام با پدرم
سه سال بعد
ا/ت: رفتم عقبی و خوردم زمین چرا یادم نمیاد جیغ زدم و تمامی وسایلم رو شکستم چرااااا یادم نمیاددد من گذشتم چیهههه
کوک: دیدم صدای جیغ و داد میاد رفتم طبقه بالا در قفل بود ا/ت ا/ت درو باز کننن ا/تتتتت
ا/ت: جئون برو گمشونکنه میخوای بکشمت ارم رفتم درو بازکردم و با مشت کوبیدم توی صورتشک پرت شد عقب تو دشمن منی و با چه جرعتی به من میگیدوسم داری جئون یادت رفت همش به جون می افتادیم ارهههه
کوک: با حرفی ک زد خشک شدم و همه چی یادم اومد ا/ت هم حالش بد بود از روم بلند شد و عقبیرفت وخورد توی در حالا جلومنشسته بود توی شک منم بدتر از اون
ا/ت تو یادت اومد
ا/ت: کوک منو تو مافیا بودیم از دست گروه های دیگه فرار کردیم و افتادیم اینجا
الکس: جونگ کوکککک ا/تتتت مشتریییی
ا/ت: توی این سه سال توی کشاورزیکمکمیکردیم منوکوک بدو بدو رفتیم پایین ک با دو نفری ک دیدیم خشکمون زد نازنین وجیمین و یه دختره و یه پسرکوچولوهم پیششون بود
عربده زدم نازنینننن
نازنین: برگشتم سمتش و با دیدن ا/ت و کوک تعجبکردم باور نمیشه بعد سه سال
ا/ت: بدون وقفهدویدم سمتش و بغلش کردم توی شک بود
نازنین: تو تو زنده ای؟؟
ا/ت: اسمشون چیه؟؟
نازنین: کوک ا/ت
ا/ت: هااا؟؟؟اسم ماروگذاشتی؟؟
نازنین: تو نبودی کههه ما فک کردی مردی اگه بدونی چی شدههه
پارت سوم فصل دوم🖤👸🏻
۳۰.۶k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.