p¹🍷🩸 . .
انگاری خدا دو عقیق از تاج برینش جدا کرده
و کاشته توی چشمای قشنگش
انگاری به فرشته هاش گفته خاک این بنده ی منو از سرسبزترین قسمت زمینم بردارین
از همونجایی که شبنم شقایق بارونو میبوسه
عین بقیه روزها روز مسخره ای بود و دوست داشتم هرچی زودتر تموم بشه اما شبش برای قمار بلیط گرفته بودم تقریبا ۵ شبی میشد که نقشه ریخته بودم برای امشب پس باید هرچی زودتر آماده می شدم نقشم این بود که اگه بردم عضو گروه مافیای بنگتن بشم و اگه باختم یک میلیون دلار زمین بزنم درسته باند بنگتن زیاد سر زبونا نبود و همینطور ماهر ولی چاره ای نداشتم برای اینکه دخترا رو ازاد کنم باید ریسک بکنم اونا به من اعتماد کردن و منم نباید کاری کنم پشیمون بشن لباسامو پوشیدم زنگ زدم به اون وو
(بچه ها اون وو تو فیک برادر سونگ مینه)
اون وو: سونگگگگ
سونگ مین: زهرمار مگه نگفتم بهم نگو سونگ الاغ تو کی میخوای بزرگ شی
اون وو: معذرت میخوام خانم چا 😐
سونگ مین: حالا خوبه 😌
اون وو: چیشد نقشت راستی
سونگ مین: باید کم کم اماده شم تو خوبی
اون وو: اره بد نیستم
سونگ مین: من جای تو بودم دیونه میشدم از دست اون روانی
اون وو: راستی ابجی
سونگ مین: جونم
اون وو: پدر دوباره برات نقشه ریخته
سونگ مین:واییییییییی(عصبی) این پیر سگ لعنتی نمیخواد بمیره
اون وو: میخوای تو غذاش یچیزی بریزم بمیره
سونگ مین:به نظرت اون عوضی غذا رو نمیده پیش مرگش مزه کنه(۱)
اون وو:اما اینبار خیلی جدیه
سونگ مین:نگران نباش اگه کار به جاهای باریک کشید پسره رو میکشم
اون وو: ایده ی بدی نیست
سونگ مین: راستی اجوما خوبه
اون وو:اره خیلی دیروز سراغتو میگرفت اها الان یادم اوممدد تو به همه گفتی به من بگن بانووووووو
سونگ مین: نهع(خودشو زده اون راه) شاید کار جن عا بوده
اون وو: خیلیییییی بیشعورییی
سونگ مین: منم خیلی دوست دارم😂
*تق تق بانو کم کم اماده شید
سونگ مین: ممنون خانم لی
اون وو: خب برو دیگه دیرت نشه
سونگ مین: باشه اها راستی فردا اون دیو هفت سر کِی خونه
نیست
اون وو: ساعت چهار تا هفت چطور مگه؟
سونگ مین: یعنی نیام یه سر بهتون بزنم
اون وو: چرا قدمت رو جفت چشام
سونگ مین: خب من برم دیگه
اون وو: باشه ابجی خدافظ مراقب خودتم باش
سونگ مین: قربونت خدافظ
*قطع کردن
۱:پیش مرگ یعنی کسی که غذا رو برای ادمای مهم تست میکنه که سمی نباشن
و کاشته توی چشمای قشنگش
انگاری به فرشته هاش گفته خاک این بنده ی منو از سرسبزترین قسمت زمینم بردارین
از همونجایی که شبنم شقایق بارونو میبوسه
عین بقیه روزها روز مسخره ای بود و دوست داشتم هرچی زودتر تموم بشه اما شبش برای قمار بلیط گرفته بودم تقریبا ۵ شبی میشد که نقشه ریخته بودم برای امشب پس باید هرچی زودتر آماده می شدم نقشم این بود که اگه بردم عضو گروه مافیای بنگتن بشم و اگه باختم یک میلیون دلار زمین بزنم درسته باند بنگتن زیاد سر زبونا نبود و همینطور ماهر ولی چاره ای نداشتم برای اینکه دخترا رو ازاد کنم باید ریسک بکنم اونا به من اعتماد کردن و منم نباید کاری کنم پشیمون بشن لباسامو پوشیدم زنگ زدم به اون وو
(بچه ها اون وو تو فیک برادر سونگ مینه)
اون وو: سونگگگگ
سونگ مین: زهرمار مگه نگفتم بهم نگو سونگ الاغ تو کی میخوای بزرگ شی
اون وو: معذرت میخوام خانم چا 😐
سونگ مین: حالا خوبه 😌
اون وو: چیشد نقشت راستی
سونگ مین: باید کم کم اماده شم تو خوبی
اون وو: اره بد نیستم
سونگ مین: من جای تو بودم دیونه میشدم از دست اون روانی
اون وو: راستی ابجی
سونگ مین: جونم
اون وو: پدر دوباره برات نقشه ریخته
سونگ مین:واییییییییی(عصبی) این پیر سگ لعنتی نمیخواد بمیره
اون وو: میخوای تو غذاش یچیزی بریزم بمیره
سونگ مین:به نظرت اون عوضی غذا رو نمیده پیش مرگش مزه کنه(۱)
اون وو:اما اینبار خیلی جدیه
سونگ مین:نگران نباش اگه کار به جاهای باریک کشید پسره رو میکشم
اون وو: ایده ی بدی نیست
سونگ مین: راستی اجوما خوبه
اون وو:اره خیلی دیروز سراغتو میگرفت اها الان یادم اوممدد تو به همه گفتی به من بگن بانووووووو
سونگ مین: نهع(خودشو زده اون راه) شاید کار جن عا بوده
اون وو: خیلیییییی بیشعورییی
سونگ مین: منم خیلی دوست دارم😂
*تق تق بانو کم کم اماده شید
سونگ مین: ممنون خانم لی
اون وو: خب برو دیگه دیرت نشه
سونگ مین: باشه اها راستی فردا اون دیو هفت سر کِی خونه
نیست
اون وو: ساعت چهار تا هفت چطور مگه؟
سونگ مین: یعنی نیام یه سر بهتون بزنم
اون وو: چرا قدمت رو جفت چشام
سونگ مین: خب من برم دیگه
اون وو: باشه ابجی خدافظ مراقب خودتم باش
سونگ مین: قربونت خدافظ
*قطع کردن
۱:پیش مرگ یعنی کسی که غذا رو برای ادمای مهم تست میکنه که سمی نباشن
۴.۵k
۳۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.