p20
ته:
دیگه بهچیزیفکر نکردمو برگشتم اونور تا دوباره نبینمش
ب:
بعد یک دقیقه فلان حاظر شدم و وقتی ته رو صدا زدم برگرده دیدم
ب:ته برگرد
ته:باشه(اروم و کیوت)
ب:چ چرا سرخی
ته:هیچی(خنده شیطونی)
ب:تههههههه
ته:بشاه بابا یهویی بود
ب:بیترییتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
ته:😐
ب:بگیرمتتتت جرت دادممممممم
ته:😐 فرار؟
ب:(خشممممم)
ته:بله فرار
ته:
بدو رفتم پایین اونم از پشتممیومد رفتم حیاط همینطوری میدوئیدیم که اب چمن ها باز شد و من وایستادمباعث شد بیاد بهم برخوردکنه و بیفتیم روهم اون رونبود
ب:
همیطوری فرار میکرد که اب چمنا باز شد باعث شد که با سر برم روش و بیفتیم زمین چشاش....خیلی قشنگه ولی مال من نیستن...این مرد مال من نیست
ته:
همیطوری مونده بودیم که بغض کرد و از روم بلند شد
ته:چیزی شده؟
ب:با جیسا تو توی راب
ته:(عطسه) (بینیش رو میکشه)خب؟
ب:خوبی؟
ته:انگار سرما خوردم
ب:یاااا یه لحظه ساعت چندههههه خداااااااااا
ته:ساعتم کلا اب شده
دیگه بهچیزیفکر نکردمو برگشتم اونور تا دوباره نبینمش
ب:
بعد یک دقیقه فلان حاظر شدم و وقتی ته رو صدا زدم برگرده دیدم
ب:ته برگرد
ته:باشه(اروم و کیوت)
ب:چ چرا سرخی
ته:هیچی(خنده شیطونی)
ب:تههههههه
ته:بشاه بابا یهویی بود
ب:بیترییتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
ته:😐
ب:بگیرمتتتت جرت دادممممممم
ته:😐 فرار؟
ب:(خشممممم)
ته:بله فرار
ته:
بدو رفتم پایین اونم از پشتممیومد رفتم حیاط همینطوری میدوئیدیم که اب چمن ها باز شد و من وایستادمباعث شد بیاد بهم برخوردکنه و بیفتیم روهم اون رونبود
ب:
همیطوری فرار میکرد که اب چمنا باز شد باعث شد که با سر برم روش و بیفتیم زمین چشاش....خیلی قشنگه ولی مال من نیستن...این مرد مال من نیست
ته:
همیطوری مونده بودیم که بغض کرد و از روم بلند شد
ته:چیزی شده؟
ب:با جیسا تو توی راب
ته:(عطسه) (بینیش رو میکشه)خب؟
ب:خوبی؟
ته:انگار سرما خوردم
ب:یاااا یه لحظه ساعت چندههههه خداااااااااا
ته:ساعتم کلا اب شده
۲۱.۴k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.