p10
تقریبا نیم ساعتی داشتن نقاشیامو نگا میکردن
جدا خسته شدن؟
کوک:هی یجی
یجی:هوم
کوک:میتونی نقاشی دوستمو بکشی ؟
یجی:اره
عکسشو داری؟
کوک گوشیشو دراورد و بعد چند ثانیه یه عکس از دوستش اورد و داد دست یجی
کوک:امسال خیلی حالش بد بود شاید یکم با این خوشحال بشه
یجی :چرا؟
کوک:حالا بماند
شروع کردم کشیدن
تقریبا بیست دقیقه گزشته بود که تموم شد
چون سیاه قلم میکشم خیلی طول نکشید
یجی:هی
کوک سرشو بلند کرد
کوک:هوم
یجی:اسمش چیه
کوک:جیمین
پایینش با خط صاف نوشتم جیمین
برگه رو اروم کندم و دادم دست کوک
یجی:خوب شد؟
کوک:عااا "دهنش باز موند"
پشمام چقد خوب شددد
یجی:خب خوبه گند نزدم
دفترمو اروم بستم و گزاشتم تو کیفم
چند ساعت بعد
تو این چند ساعت واقعا کار خاصی انجام ندادیم
تا ناهارو اوردن
"جدا هیچ ایده ای ندارم"
ساعت 3 صبح
یجورایی باهم صمیمی شدیم
چون نرسوندین کم گزاشتم
دوستان اگه یه دونه کامنت بزارین من همون لحظه ای که پارت میدم ریپلای میکنم و میگم پس یه کامنت فقط یه کامنت بزاررررر
شرطا بیست لایک بیست کامنت
جدا خسته شدن؟
کوک:هی یجی
یجی:هوم
کوک:میتونی نقاشی دوستمو بکشی ؟
یجی:اره
عکسشو داری؟
کوک گوشیشو دراورد و بعد چند ثانیه یه عکس از دوستش اورد و داد دست یجی
کوک:امسال خیلی حالش بد بود شاید یکم با این خوشحال بشه
یجی :چرا؟
کوک:حالا بماند
شروع کردم کشیدن
تقریبا بیست دقیقه گزشته بود که تموم شد
چون سیاه قلم میکشم خیلی طول نکشید
یجی:هی
کوک سرشو بلند کرد
کوک:هوم
یجی:اسمش چیه
کوک:جیمین
پایینش با خط صاف نوشتم جیمین
برگه رو اروم کندم و دادم دست کوک
یجی:خوب شد؟
کوک:عااا "دهنش باز موند"
پشمام چقد خوب شددد
یجی:خب خوبه گند نزدم
دفترمو اروم بستم و گزاشتم تو کیفم
چند ساعت بعد
تو این چند ساعت واقعا کار خاصی انجام ندادیم
تا ناهارو اوردن
"جدا هیچ ایده ای ندارم"
ساعت 3 صبح
یجورایی باهم صمیمی شدیم
چون نرسوندین کم گزاشتم
دوستان اگه یه دونه کامنت بزارین من همون لحظه ای که پارت میدم ریپلای میکنم و میگم پس یه کامنت فقط یه کامنت بزاررررر
شرطا بیست لایک بیست کامنت
۴.۵k
۰۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.