✦✧✧ - ✧✧✦ اجـبــار p▪︎¹²
از زبان ات:
آخيش بلاخره این مراسم مسخره تموم شد
منو جونگ کوک رفتیم خونه ای که از قبل قرار بود بریم جونگ کوک چند وقتی اونجا تنها زندگی میکرد ولی دیگه به اصرار پدرو مادرش نرفته بود اونجا
_خب اتاقای اینجا رو نشون میدی
+آره
+این اتاق هیچوقت ازش استفاده نکردم تو میتونی تو این اتاق بمونی
_خوبه بقیه اتاقا؟
+خب اینم اتاق منه
وقتی درو باز کرد تا اتاقشو ببینم کلی شمع و گل دیدم
+یه لحظه صبر کن اینا چیه کی اینجا رو اینجوری کرده
و منی که خوب میدونستم کار مامانم و سوآ ست رفتم کمکش
سریع رفتم شمع ها رو خاموش کردم و گل ها رو از روتخت جمع کردم که یه لباس خاک برسری پیدا کردم خوب شد اینو جونگ کوک ندید سریع لباس و پشتم قایم کردم و از اتاق رفتم بیرون
#فیک #فیک_جونگکوک #بی_تی_اس
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook
آخيش بلاخره این مراسم مسخره تموم شد
منو جونگ کوک رفتیم خونه ای که از قبل قرار بود بریم جونگ کوک چند وقتی اونجا تنها زندگی میکرد ولی دیگه به اصرار پدرو مادرش نرفته بود اونجا
_خب اتاقای اینجا رو نشون میدی
+آره
+این اتاق هیچوقت ازش استفاده نکردم تو میتونی تو این اتاق بمونی
_خوبه بقیه اتاقا؟
+خب اینم اتاق منه
وقتی درو باز کرد تا اتاقشو ببینم کلی شمع و گل دیدم
+یه لحظه صبر کن اینا چیه کی اینجا رو اینجوری کرده
و منی که خوب میدونستم کار مامانم و سوآ ست رفتم کمکش
سریع رفتم شمع ها رو خاموش کردم و گل ها رو از روتخت جمع کردم که یه لباس خاک برسری پیدا کردم خوب شد اینو جونگ کوک ندید سریع لباس و پشتم قایم کردم و از اتاق رفتم بیرون
#فیک #فیک_جونگکوک #بی_تی_اس
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook
۱۸.۰k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.