او که رسید نغمه دل ما را نواخت
او که رسید نغمه دل ما را نواخت
دلم لرزیدو با نگاههای او همراهی گشت
تازه یافته بودم ، یک همدم ، یک همراز
اما مدتی است که نگاهایش با من غریبه است
وسنگینی گامهایشرا حس می کنم
کوبیده می شود بر روح و جانم
شاید نغمه دل او هم نواخته شده
شاید با نگاه دیگری همراز گشته
و یا رفیق نیمه راه شده
اما همچنان در حسرت آن نگاهها لحظه شماری میکنم
هر چند اقتدارم بر باد رفت و از درون سوختم
دلم لرزیدو با نگاههای او همراهی گشت
تازه یافته بودم ، یک همدم ، یک همراز
اما مدتی است که نگاهایش با من غریبه است
وسنگینی گامهایشرا حس می کنم
کوبیده می شود بر روح و جانم
شاید نغمه دل او هم نواخته شده
شاید با نگاه دیگری همراز گشته
و یا رفیق نیمه راه شده
اما همچنان در حسرت آن نگاهها لحظه شماری میکنم
هر چند اقتدارم بر باد رفت و از درون سوختم
۹۶
۲۷ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.