در یک چهار راه ،که آدرسش اهمیتی ندارد
در یک چهار راه ،که آدرسش اهمیتی ندارد
یک دختر ،که اسمش را کاری نداریم
به چراغ قرمز عابر پیاده رسید
وایستاد
ومنتظر ماند
. . . . . ونرفت
مردانی ،که به سطح فرهنگشان کاری نداریم
از کنار دختر ،که لباسش در قصه ما نقشی ندارد
به خیابانی ،که تعداد ماشین هایش را بیخیال می شویم
وارد می شدند
چراغ قرمز و ترافیک بود
و کسی نمی ایستاد
یک انگشت توهین آمیز
چند آرنج خشن
چند صد کلمه تحقیر کننده
با پیکر دختر برخورد کرد
از کشوری که اسمش را نمی بریم
از مردمی ،که نقشش را در این حادثه انکار می کنیم
دخترک بیزار بود . . . .
یک دختر ،که اسمش را کاری نداریم
به چراغ قرمز عابر پیاده رسید
وایستاد
ومنتظر ماند
. . . . . ونرفت
مردانی ،که به سطح فرهنگشان کاری نداریم
از کنار دختر ،که لباسش در قصه ما نقشی ندارد
به خیابانی ،که تعداد ماشین هایش را بیخیال می شویم
وارد می شدند
چراغ قرمز و ترافیک بود
و کسی نمی ایستاد
یک انگشت توهین آمیز
چند آرنج خشن
چند صد کلمه تحقیر کننده
با پیکر دختر برخورد کرد
از کشوری که اسمش را نمی بریم
از مردمی ،که نقشش را در این حادثه انکار می کنیم
دخترک بیزار بود . . . .
۲۲۷
۰۸ بهمن ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.