خوش بہ حال ڪسی ڪہ در صحنت ، زیر باران اسیر خواهد شد
خوش بہ حال ڪسی ڪہ در صحنت ، زیر باران اسیر خواهد شد
دارم از دورے تو می میرم ، دعوتم ڪن ڪہ دیر خواهد شد
پادشاهان همیشہ محتاجت ، مهربانی براے تو عادت
هر گدایی ڪہ خادمت باشد ، در دو عالم امیر خواهد شد
چشم هایت نهایت دریاست ، بس ڪہ جذابی و تماشایی
روبروے نگاه آبی تو ، آسمان سر بہ زیر خواهد شد
با هزاران امید آمده است ، تا بخواند غزل براے دلت
اگر او را تو اعتنا نڪنی ، شاعرے گوشہ گیر خواهد شد
بیش از این در توان شاعر نیست ، باید اما دوباره بنویسم
آن امامی ڪہ عاشق شعر است ، مگر از شعر سیر خواهد شد
دارم از دورے تو می میرم ، دعوتم ڪن ڪہ دیر خواهد شد
پادشاهان همیشہ محتاجت ، مهربانی براے تو عادت
هر گدایی ڪہ خادمت باشد ، در دو عالم امیر خواهد شد
چشم هایت نهایت دریاست ، بس ڪہ جذابی و تماشایی
روبروے نگاه آبی تو ، آسمان سر بہ زیر خواهد شد
با هزاران امید آمده است ، تا بخواند غزل براے دلت
اگر او را تو اعتنا نڪنی ، شاعرے گوشہ گیر خواهد شد
بیش از این در توان شاعر نیست ، باید اما دوباره بنویسم
آن امامی ڪہ عاشق شعر است ، مگر از شعر سیر خواهد شد
۱.۴k
۲۰ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.