ساپورت پوش های دیروز...
ساپورت پوش های دیروز...
شب عملیات زدن به آب
قرارشون ایمن ن بود هرکس تیر خورد تناب رو رها کنه تا خوراک کوسه ها بشه ولی نگذاره عملیات لو بره
اما درد ترکش امون دوستم رو گرفت و شروع به دست و پا زدن کرد
دوستم بود عمری باهم گفته بودیم و خندیده بودیم
دهنش رو با دستدم گرفتم و سرش رو بردم زیر آب تا داد و بیداد و دست و پا زدنش عملیات رو لو نده....
اونقدر دست و پا زد تا خفه شد ....
حالا ساپورت پوشای امروزی دارن کل کشور رو خفه میکنن تا خودشون دیده بشن ....
بزرگراه همت.....................حاضر
غیرت همت..........
شب عملیات زدن به آب
قرارشون ایمن ن بود هرکس تیر خورد تناب رو رها کنه تا خوراک کوسه ها بشه ولی نگذاره عملیات لو بره
اما درد ترکش امون دوستم رو گرفت و شروع به دست و پا زدن کرد
دوستم بود عمری باهم گفته بودیم و خندیده بودیم
دهنش رو با دستدم گرفتم و سرش رو بردم زیر آب تا داد و بیداد و دست و پا زدنش عملیات رو لو نده....
اونقدر دست و پا زد تا خفه شد ....
حالا ساپورت پوشای امروزی دارن کل کشور رو خفه میکنن تا خودشون دیده بشن ....
بزرگراه همت.....................حاضر
غیرت همت..........
۵۰۸
۲۰ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.