ابری میان چشمهایم خانه دارد
ابری میان چشمهایم خانه دارد
آغوش وا کن تا کمی چشمم ببارد
امشب دلم خیلی گرفته، شانه ات کو؟
تصمیم دارد اشکم امشب گل بکارد!
تغییر آهنگ صدایم کار بغض است
هر شب گلوی خسته ام را می فشارد
چندیست جا خوش کرده در کنج گلویم
چیز مهمّی نیست، اشکالی ندارد
میخواستم امشب کمی آرام باشم
امّا مگر رویای چشمت می گذارد؟
این شاعر دلخسته با قلبی شکسته
غمهای خود را چون ستاره می شمارد
درد دلش را با قلم تقسیم کرده ست
غمگین ترین غم نامه ها را می نگارد
مردی که عمری منتظر بوده ست امشب
در قاب خیس پنجره جان می سپارد...❤️
آغوش وا کن تا کمی چشمم ببارد
امشب دلم خیلی گرفته، شانه ات کو؟
تصمیم دارد اشکم امشب گل بکارد!
تغییر آهنگ صدایم کار بغض است
هر شب گلوی خسته ام را می فشارد
چندیست جا خوش کرده در کنج گلویم
چیز مهمّی نیست، اشکالی ندارد
میخواستم امشب کمی آرام باشم
امّا مگر رویای چشمت می گذارد؟
این شاعر دلخسته با قلبی شکسته
غمهای خود را چون ستاره می شمارد
درد دلش را با قلم تقسیم کرده ست
غمگین ترین غم نامه ها را می نگارد
مردی که عمری منتظر بوده ست امشب
در قاب خیس پنجره جان می سپارد...❤️
۵.۶k
۲۷ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.