تــــــــمام دلخوشی دنیــــای من این است….
تــــــــمام دلخوشی دنیــــای من این است….
که ندانـــی و دوستت بدارم….
وقتـــــی میدانـــِی و میرانیم…
چیزی درونم فرو میـــــریزد….
چیزی شبیه غرور…
خواهش میــــــکنم….
گاهی خود را به نفهمی بزن…
و بگذار دوستت داشته باشم….
بعد از تو هیچ کس الفبای روح و قلب مرا نخواهد خواند…
نمی گذارم… نمی خواهم…
تو را… همین که هستی دوستت دارم…
حتی سایه ات را…
که می دانم هرگز به آن نخواهم رسید….
همین که هستی دوستت دارم
که ندانـــی و دوستت بدارم….
وقتـــــی میدانـــِی و میرانیم…
چیزی درونم فرو میـــــریزد….
چیزی شبیه غرور…
خواهش میــــــکنم….
گاهی خود را به نفهمی بزن…
و بگذار دوستت داشته باشم….
بعد از تو هیچ کس الفبای روح و قلب مرا نخواهد خواند…
نمی گذارم… نمی خواهم…
تو را… همین که هستی دوستت دارم…
حتی سایه ات را…
که می دانم هرگز به آن نخواهم رسید….
همین که هستی دوستت دارم
۱.۹k
۰۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.