طعم لبهای تو از ،قندِ فَریمان سَرتَر است
طعم لبهای تو از ،قندِ فَریمان سَرتَر است
خنده ات ازپِستهِ خَندان همیشه بَرتَراست
تا نگاهم می کنی،احساس لذت می کنم
دیدن چشمانت از،جَنَت مرا اَرجَحتراست
جَمع عَطاران شهر از دستِ تو در حیرتند
عَطرِاندامت بَسی ازعطرِآنها خوشتراست
کاش میشد یک شبی،مهمان قلبم میشدی
چون تو مهمانم شوی،دنیابرایم بهتر است
من به یادت زنده ام ازفکر من غافل نباش
چون به آغوشِ توباشم زندگی زیباتراست
از وجودت آتش عشقم چه روشن میشود
گرتو پیشِ من نباشی آتشم خاکستر است
آسمان برماهِ خود هرشب چه مینازد ولی
ماه تابانی که من دارم از او مَهروتر است
مثل مجنون عاشقم هرشب بیادت زنده ام
یادتو هرشب مرا از نانِ شب واجبتر است...
خنده ات ازپِستهِ خَندان همیشه بَرتَراست
تا نگاهم می کنی،احساس لذت می کنم
دیدن چشمانت از،جَنَت مرا اَرجَحتراست
جَمع عَطاران شهر از دستِ تو در حیرتند
عَطرِاندامت بَسی ازعطرِآنها خوشتراست
کاش میشد یک شبی،مهمان قلبم میشدی
چون تو مهمانم شوی،دنیابرایم بهتر است
من به یادت زنده ام ازفکر من غافل نباش
چون به آغوشِ توباشم زندگی زیباتراست
از وجودت آتش عشقم چه روشن میشود
گرتو پیشِ من نباشی آتشم خاکستر است
آسمان برماهِ خود هرشب چه مینازد ولی
ماه تابانی که من دارم از او مَهروتر است
مثل مجنون عاشقم هرشب بیادت زنده ام
یادتو هرشب مرا از نانِ شب واجبتر است...
۳۴۴
۰۴ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.