حال امروز من
حال امروز من
بغضیست که نفس گیر شده
و قلمی که خشکیده
و سرمایی که بند بند وجودم را سِرکرده است
حواست به روزهایم نیست لعنتی
مات مانده ام....
بین واژه هایی که هر چه جا به جایشان
میکنم....
باز حالم را توصیف نمیکند
و حرفهای ناگفته ای که
مغز استخوانم را میسوزاند!!!!!
بغضیست که نفس گیر شده
و قلمی که خشکیده
و سرمایی که بند بند وجودم را سِرکرده است
حواست به روزهایم نیست لعنتی
مات مانده ام....
بین واژه هایی که هر چه جا به جایشان
میکنم....
باز حالم را توصیف نمیکند
و حرفهای ناگفته ای که
مغز استخوانم را میسوزاند!!!!!
۶۴۰
۰۶ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.