بگذار سر به سینهء من ، تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی دردمنـ
بگذار سر به سینهء من ، تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی دردمنـــــــــــد را !
شاید که بیش ازین ، نپسندی به کار عشق آزار این رمیدهء سر در کمنــــــــــــــــــــــد را
بگذار ســــــــــــــــــــــر به سینهء من ، تا بگویمت :اندوه چیست ، عشق کدام است ، غم کجاست؟
بگـــــــــــــــــذار تا بگویمت : این مرغ خسته جان ،عمریست در هوای تــــــــــــــو از آشیان جداست!
دلتنگم ! آنچنان که اگر ببینمت به کام خواهم که جاودانه بنــــــالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار مـــــــــن
ای نازنین ، که هیچ وفا نیست با منت!…
بگذار تا ببوسمت ، ای نوشخند صبح بگــذار تا بنوشمت ای چشمهء شراب
بیمار خنده های توام ! بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ! گرم تر بتاب
شاید که بیش ازین ، نپسندی به کار عشق آزار این رمیدهء سر در کمنــــــــــــــــــــــد را
بگذار ســــــــــــــــــــــر به سینهء من ، تا بگویمت :اندوه چیست ، عشق کدام است ، غم کجاست؟
بگـــــــــــــــــذار تا بگویمت : این مرغ خسته جان ،عمریست در هوای تــــــــــــــو از آشیان جداست!
دلتنگم ! آنچنان که اگر ببینمت به کام خواهم که جاودانه بنــــــالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار مـــــــــن
ای نازنین ، که هیچ وفا نیست با منت!…
بگذار تا ببوسمت ، ای نوشخند صبح بگــذار تا بنوشمت ای چشمهء شراب
بیمار خنده های توام ! بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ! گرم تر بتاب
۵۲۷
۰۹ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.