داستان روضه خواندن امان زمان عج برای امام حسین ع
داستان روضه خواندن امان زمان عج برای امام حسین ع
شب جمعه شب زیارتی امام حسین ع....
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
شهید عظیم الشاءن شیخ احمد کافی واعظ اهلبیت (علیهم السلام ) رضوان اللّه تعالی علیه نقل فرمود که خود مرحوم ملا احمد مقدس اردبیلی فرمود : با طلاب ها پیاده کربلا می آمدیم (اوقات زیارتی حضرت اباعبداللّه (ع ) که می شود از نجف ده تا ده تا ، بیستا بیستا ، حرکت می کنند و کربلا می آیند) در بین راه یک آقا طلبه ای بود که گاهی برای ما روضه می خواند که امام حسین (ع ) یک نمکی در حنجره اش گذاشته بود .
مقدس اردبیلی می فرماید : آمدم کربلا زیارت اربعین بود از بسکه دیدم زائر آمده و شلوغ است ، گفتم : داخل حرم نروم با این طلبه ها مزاحم زوار از راه دور آمده نشویم . گفتم : همین گوشه صحن می ایستم زیارت می خوانم ، طلبه ها را دور خودم جمع کردم یک وقت گفتم : طلبه ها این آقا طلبه ای که در راه برای ما روضه می خواند کجا است ، گفتند : آقا در بین این جمعیت نمی دانیم کجا رفته است .
در این اثناء دیدم یک عربی مردم را می شکافت و بطرف من آمد و صدا زد ملا احمد مقدس اردبیلی می خواهی چه کنی ؟ گفتم می خواهم زیارت اربعین بخوانم ، فرمود : بلندتر بخوان من هم گوش کنم .
زیارت را بلندتر خواندم یکی دو جا توجه ام را به نکاتی ادبی داد وقتی که زیارت تمام شد به طلبه ها ، گفتم : این آقا طلبه پیدایش نشد ؟ گفتند : آقا نمی دانیم کجا رفته است یک وقت این عرب بمن فرمود مقدس اردبیلی چه می خواهی ، گفتم : یکی از این طلبه ها در راه برای ما گاهی روضه می خواند ، نمی دانم کجا رفته ، می خواستم اینجا بیاید و برای ما روضه بخواند .
آقای عرب بمن فرمود مقدس اردبیلی می خواهی من برایت روضه بخوانم ؟ گفتم : آری آیا به روضه خواندن واردی ؟ فرمود : آری که در این اثناء دیدم عرب رویش را به طرف ضریح اباعبداللّه الحسین (ع ) کرد و از همان طرز نگاه کردن ما را منقلب کرد یکوقت صدا زد یا اباعبداللّه نه من و نه این مقدس اردبیلی و نه این طلبه ها هیچ کدام یادمان نمی رود از آن ساعتی که می خواستی از خواهرت زینب (علیهاالسلام ) جدا شوی در این هنگام دیدم کسی نیست فهمیدم این عرب مهدی زهرا(علیهاالسلام ) بوده واقعا ساعت حساس و عجیبی بود ....
منبع :کرامات الحسینیه
پیج مسیر ملکوت
http://line.me/ti/p/%40zco6647c
شب جمعه شب زیارتی امام حسین ع....
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
شهید عظیم الشاءن شیخ احمد کافی واعظ اهلبیت (علیهم السلام ) رضوان اللّه تعالی علیه نقل فرمود که خود مرحوم ملا احمد مقدس اردبیلی فرمود : با طلاب ها پیاده کربلا می آمدیم (اوقات زیارتی حضرت اباعبداللّه (ع ) که می شود از نجف ده تا ده تا ، بیستا بیستا ، حرکت می کنند و کربلا می آیند) در بین راه یک آقا طلبه ای بود که گاهی برای ما روضه می خواند که امام حسین (ع ) یک نمکی در حنجره اش گذاشته بود .
مقدس اردبیلی می فرماید : آمدم کربلا زیارت اربعین بود از بسکه دیدم زائر آمده و شلوغ است ، گفتم : داخل حرم نروم با این طلبه ها مزاحم زوار از راه دور آمده نشویم . گفتم : همین گوشه صحن می ایستم زیارت می خوانم ، طلبه ها را دور خودم جمع کردم یک وقت گفتم : طلبه ها این آقا طلبه ای که در راه برای ما روضه می خواند کجا است ، گفتند : آقا در بین این جمعیت نمی دانیم کجا رفته است .
در این اثناء دیدم یک عربی مردم را می شکافت و بطرف من آمد و صدا زد ملا احمد مقدس اردبیلی می خواهی چه کنی ؟ گفتم می خواهم زیارت اربعین بخوانم ، فرمود : بلندتر بخوان من هم گوش کنم .
زیارت را بلندتر خواندم یکی دو جا توجه ام را به نکاتی ادبی داد وقتی که زیارت تمام شد به طلبه ها ، گفتم : این آقا طلبه پیدایش نشد ؟ گفتند : آقا نمی دانیم کجا رفته است یک وقت این عرب بمن فرمود مقدس اردبیلی چه می خواهی ، گفتم : یکی از این طلبه ها در راه برای ما گاهی روضه می خواند ، نمی دانم کجا رفته ، می خواستم اینجا بیاید و برای ما روضه بخواند .
آقای عرب بمن فرمود مقدس اردبیلی می خواهی من برایت روضه بخوانم ؟ گفتم : آری آیا به روضه خواندن واردی ؟ فرمود : آری که در این اثناء دیدم عرب رویش را به طرف ضریح اباعبداللّه الحسین (ع ) کرد و از همان طرز نگاه کردن ما را منقلب کرد یکوقت صدا زد یا اباعبداللّه نه من و نه این مقدس اردبیلی و نه این طلبه ها هیچ کدام یادمان نمی رود از آن ساعتی که می خواستی از خواهرت زینب (علیهاالسلام ) جدا شوی در این هنگام دیدم کسی نیست فهمیدم این عرب مهدی زهرا(علیهاالسلام ) بوده واقعا ساعت حساس و عجیبی بود ....
منبع :کرامات الحسینیه
پیج مسیر ملکوت
http://line.me/ti/p/%40zco6647c
۷.۰k
۱۲ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.