نه اشتباه نکن این یه شعر عاشقونه نیست تصور کن یه مرد و با
نه اشتباه نکن این یه شعر عاشقونه نیست تصور کن یه مرد و با چشمای خیس
نمیخوام نباید تو شعرم به تو جسارت کنم نباید حس عشقو تعبیر به اسارت کنم
شکسته میرم امشب باتــو خدا نگه دارت اگر چه میشکنه اون دل سبز و سپیدارت
واسه من که پنجره یه آرزوی مبهم بود ولی تو پنجره باشه تموم دیوارت
ببخش منو اگه بوی زخم چرکینم و زجه های کبودم میشه موجب آزارت
دیگه صدای گریه ی بی وقتم نمیشکنه سکوت سرد و پر از انبساط افکارت
خیلی انتظار کشیدم که شاید بیای باز برای بدرقم با اون لباس گلدارت
و دل خوشم کنی با یه دروغ مصلحتی که میشه شاید بازم بیام برای دیدارت
ولی چه فایده که خوابت عجیب سنگین بود صدای خاطره هامون که نکرد بیدارت
میگن روزه گرفتی و دیگه غزل نمینوشی بمونه این آخرین غزلم واسه افطارت
شکسته میرم و خاطرات سبز تو رو به یادگار میبرم امشب خدانگهدارت.
" شاهین نجــــفی"
نمیخوام نباید تو شعرم به تو جسارت کنم نباید حس عشقو تعبیر به اسارت کنم
شکسته میرم امشب باتــو خدا نگه دارت اگر چه میشکنه اون دل سبز و سپیدارت
واسه من که پنجره یه آرزوی مبهم بود ولی تو پنجره باشه تموم دیوارت
ببخش منو اگه بوی زخم چرکینم و زجه های کبودم میشه موجب آزارت
دیگه صدای گریه ی بی وقتم نمیشکنه سکوت سرد و پر از انبساط افکارت
خیلی انتظار کشیدم که شاید بیای باز برای بدرقم با اون لباس گلدارت
و دل خوشم کنی با یه دروغ مصلحتی که میشه شاید بازم بیام برای دیدارت
ولی چه فایده که خوابت عجیب سنگین بود صدای خاطره هامون که نکرد بیدارت
میگن روزه گرفتی و دیگه غزل نمینوشی بمونه این آخرین غزلم واسه افطارت
شکسته میرم و خاطرات سبز تو رو به یادگار میبرم امشب خدانگهدارت.
" شاهین نجــــفی"
۶.۴k
۲۰ بهمن ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.