در خاندان سعودی چه می گذرد؟
در خاندان سعودی چه میگذرد؟
در سال ۱۹۵۳ که عبدالعزیز فوت کرد پسرش سعود پادشاه شد اما سعود با کودتای فیصل برکنار می شود. فیصل در سال ۷۵ با ترور یکی از شاهزادگان به قتل می رسد و بعد از او خالد هم با ترور یکی دیگر از شاهزادگان کشته می شود. بعد از خالد اینها می نشینند و به توافقی میرسند که به این کشت و کشتار پایان دهند.
عبدالعزیز ۳۸ پسر داشت که ۸ پسر از مادری از اهل سدیر و ۳۰ پسر از مادران غیر سدیری بودند. توافق می کنند که از این به بعد پادشاه عربستان یکی از «آل سدیر» و دیگری از غیر سدیری ها باشند. فهد به عنوان شاه انتخاب شد و عبدالله را که غیر سدیری بود به عنوان ولی عهد انتخاب کرد. با این کار ترورها متوقف شد.
عبدالله ولی عهد خود را سلطان انتخاب کرد، که فوت شد، بعد نایف را گذاشت که او هم فوت کرد، و در نهایت سلمان را به ولی عهدی برگزید؛ که هر سه از آل سدیر بودند. بالاخره عبدالله هم فوت کرد و سلمان (پادشاه فعلی) روی کار آمد.
طبق توافق ولی عهد باید از غیر سدیری ها باشد و او هم مقرن را انتخاب کرد. ولی بعدا در اقدامی بی سابقه مقرن را عزل و محمد بن نایف را که سدیری است به عنوان ولیعهد انتخاب کرد. یعنی دو سدیری پشت سر هم! همچنین پسر خود را که سدیری است به عنوان جانشین ولیعهد انتخاب نمود.
ملک سلمان با این کار غیر سدیری ها را حذف کرد. از سدیری ها هم آل فیصل و آل سلطان حذف شدند. کل خاندان آل سعود را در دو شاخه نگه داشت؛ آل خودش و آل نایف. با این کار او، اعتراض درون خانوادگی به شدت بالا گرفته است.
هر گونه اشتباه، سرخوردگی و عقب نشینی از بحث یمن منجر به کودتا در درون خاندان خواهد شد. با این توضیح اعدام شیخ نمر و پروژه ای که عربستان برای بیرون کشیدن خود از بحث یمن و منطقه طراحی کرده است(که بالاتر به آن اشاره شد) ملموس تر می شود. عربستان میخواهد با ایجاد تفرقه مذهبی عقب نشینی از یمن را مدیریت بکند.
همچنین رقابت جدی بین محمد بن نایف و محمد بن سلمان برای کسب قدرت وجود دارد، دو جوانی که هیچ تجربه مدیریتی ندارند. با این توضیحات باید گفت عربستان در حال غرق شدن است و تمام تلاش خود را می کند تا بتواند نجات یابد.
در سال ۱۹۵۳ که عبدالعزیز فوت کرد پسرش سعود پادشاه شد اما سعود با کودتای فیصل برکنار می شود. فیصل در سال ۷۵ با ترور یکی از شاهزادگان به قتل می رسد و بعد از او خالد هم با ترور یکی دیگر از شاهزادگان کشته می شود. بعد از خالد اینها می نشینند و به توافقی میرسند که به این کشت و کشتار پایان دهند.
عبدالعزیز ۳۸ پسر داشت که ۸ پسر از مادری از اهل سدیر و ۳۰ پسر از مادران غیر سدیری بودند. توافق می کنند که از این به بعد پادشاه عربستان یکی از «آل سدیر» و دیگری از غیر سدیری ها باشند. فهد به عنوان شاه انتخاب شد و عبدالله را که غیر سدیری بود به عنوان ولی عهد انتخاب کرد. با این کار ترورها متوقف شد.
عبدالله ولی عهد خود را سلطان انتخاب کرد، که فوت شد، بعد نایف را گذاشت که او هم فوت کرد، و در نهایت سلمان را به ولی عهدی برگزید؛ که هر سه از آل سدیر بودند. بالاخره عبدالله هم فوت کرد و سلمان (پادشاه فعلی) روی کار آمد.
طبق توافق ولی عهد باید از غیر سدیری ها باشد و او هم مقرن را انتخاب کرد. ولی بعدا در اقدامی بی سابقه مقرن را عزل و محمد بن نایف را که سدیری است به عنوان ولیعهد انتخاب کرد. یعنی دو سدیری پشت سر هم! همچنین پسر خود را که سدیری است به عنوان جانشین ولیعهد انتخاب نمود.
ملک سلمان با این کار غیر سدیری ها را حذف کرد. از سدیری ها هم آل فیصل و آل سلطان حذف شدند. کل خاندان آل سعود را در دو شاخه نگه داشت؛ آل خودش و آل نایف. با این کار او، اعتراض درون خانوادگی به شدت بالا گرفته است.
هر گونه اشتباه، سرخوردگی و عقب نشینی از بحث یمن منجر به کودتا در درون خاندان خواهد شد. با این توضیح اعدام شیخ نمر و پروژه ای که عربستان برای بیرون کشیدن خود از بحث یمن و منطقه طراحی کرده است(که بالاتر به آن اشاره شد) ملموس تر می شود. عربستان میخواهد با ایجاد تفرقه مذهبی عقب نشینی از یمن را مدیریت بکند.
همچنین رقابت جدی بین محمد بن نایف و محمد بن سلمان برای کسب قدرت وجود دارد، دو جوانی که هیچ تجربه مدیریتی ندارند. با این توضیحات باید گفت عربستان در حال غرق شدن است و تمام تلاش خود را می کند تا بتواند نجات یابد.
۲.۲k
۲۰ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.