باور کن!
باور کن!
هنوز اینجایی
بر کران دلم...
روزها بیدارت میکنم
با اشکهای باران
برایت چای دم کرده از عطر دلم را میریزم
و تو مینوشی و سبز میشوی...
شبها نیز برایت از زیباترین واژه های بارانی
قصه میگویم
و لالایی شبنم را مینشانم بر دیدگانت...
میبینی!
فاصله هیچ چیزی را عوض نکرده است
من هنوز تو را با لالایی باران
زمزمه خواهم کرد
هنوز اینجایی...باور کن...
هنوز اینجایی
بر کران دلم...
روزها بیدارت میکنم
با اشکهای باران
برایت چای دم کرده از عطر دلم را میریزم
و تو مینوشی و سبز میشوی...
شبها نیز برایت از زیباترین واژه های بارانی
قصه میگویم
و لالایی شبنم را مینشانم بر دیدگانت...
میبینی!
فاصله هیچ چیزی را عوض نکرده است
من هنوز تو را با لالایی باران
زمزمه خواهم کرد
هنوز اینجایی...باور کن...
۳۸۳
۲۴ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.