«اگه دوباره»
«اگه دوباره»
اگه دوباره ترانه ای از این قلبِ متروک شنیده میشه.
اگه میبینی جوانه داده تنِ بلوطِ خشکیده ریشه.
اگه اسیرِ تالابِ زهرم اما یهوقتا خندم میگیره.
اگه با فکرِ افتادنِ یه گلبرگِ لاله دردم میگیره.
اگه کتاب و کیف و کلاهم جا میمونه تو تاکسی خالی؛
این خیره موندن به نقطه ای دور، این بیقراری، این خوشخیالی.
به خاطرِ توست، به خاطرِ ما
به خاطرِ این دورانِ زیبا.
به خاطرِ این حسِ دورگه
حس ما شدن بیاما، اگه.
اگه هرجا یه آینه میبینم دستی میکشم به روی موهام.
اگه حتا تو متروی خالی باور ندارم تنهای تنهام.
اگه دیدنِ یه تارِ سفید میونِ موهام آزارم میده.
اگه کنارِ چرکنویسِ این ترانه دستم یه دل کشیده.
اگه همیشه واکس خورده کفشام، اگه به خودم اُدکلن زدم.
اگه همیشه نیم ساعت زودتر سرِ قرارم با تو اومدم.
به خاطرِ توست، به خاطرِ ما،
به خاطرِ این دورانِ زیبا.
به خاطرِ این حسِ دورگه
حس ما شدن بیاما، اگه.
#یغما_گلرویی
اگه دوباره ترانه ای از این قلبِ متروک شنیده میشه.
اگه میبینی جوانه داده تنِ بلوطِ خشکیده ریشه.
اگه اسیرِ تالابِ زهرم اما یهوقتا خندم میگیره.
اگه با فکرِ افتادنِ یه گلبرگِ لاله دردم میگیره.
اگه کتاب و کیف و کلاهم جا میمونه تو تاکسی خالی؛
این خیره موندن به نقطه ای دور، این بیقراری، این خوشخیالی.
به خاطرِ توست، به خاطرِ ما
به خاطرِ این دورانِ زیبا.
به خاطرِ این حسِ دورگه
حس ما شدن بیاما، اگه.
اگه هرجا یه آینه میبینم دستی میکشم به روی موهام.
اگه حتا تو متروی خالی باور ندارم تنهای تنهام.
اگه دیدنِ یه تارِ سفید میونِ موهام آزارم میده.
اگه کنارِ چرکنویسِ این ترانه دستم یه دل کشیده.
اگه همیشه واکس خورده کفشام، اگه به خودم اُدکلن زدم.
اگه همیشه نیم ساعت زودتر سرِ قرارم با تو اومدم.
به خاطرِ توست، به خاطرِ ما،
به خاطرِ این دورانِ زیبا.
به خاطرِ این حسِ دورگه
حس ما شدن بیاما، اگه.
#یغما_گلرویی
۱۳۸
۰۱ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.