دین پایه ی زرتشتی
دین پایه ی زرتشتی
دکتر حسین وحیدی
چند هزار سال پیش در سرزمین ایران خورشید تابانی درخشیدن گرفت ، خورشیدی که پرتو آن خرد و اندیشه و نیک اندیشی (وهومن) بود و فروغش راستی و پاکی (اشا) . همانگونه که خورشید گرمی و روشنایی زاست ، این خورشید نیز مایه گرمی و روشنایی دلها و جانها گشت.اندیشه ها از فروغ آن روشنایی گرفت و دلها با پرتوش گرم شد. راه دروغ بر اندیشه ها بسته شد و زبانها به راستی گشوده شد. آبادانی و کشت و گرامیداشت اخشیج های نخستین طبیعت ـ خاک و هوا و آب و آتش شیوه ی زیست مردمان گشت و زندگی همانگونه که سرشت و خواست خورشید بود زنده و شکوفان و بارور گشت.
خورشید درخشان سرزمین ما ، اشو زرتشت هنگامی به پیامبری و وخشوری و راهنمایی مردمان برانگیخته شد که جهان آن روز در تاریکی و نادانی فرو رفته بود ، ستم و ستمکاری شیوه زیست و پیروی از باورهای پنداری نادرست همراه با آیین های نابخردانه و دادن فدیه های خونین دین و کیش همگان بود. در این روزگار تیره اشو زرتشت درفش راستی و پاکی و وهومنی برافراشت و با سخنانی شیوا و جان بخش مردمان را به راه رستگاری که راه اشویی و پارسایی باشد فرا خواند. دیری نگذشت که آوازه پیامبر همه جا گیر شد و سخنان گهربارش زبانزد گردید و کیش استوارش بر اندیشه ها و جانها و دلها نشست و جهان فروغ و روشنایی بروی مردمان گشوده شد و اوستا دفتر ورجاوند اشو زرتشت رهنمود پاکان و بهدینان گشت. اما دریغا دیرگاهی از پرتو افشانی خورشید
نگذشته بود که ابرهای توفان زا چهره آنرا گرفت و در درازنای زمان گزندهای بسیار به اوستا رسید و بخشی از آن نابود گردید. اما فروغ اوستا که همچنان در بایگانی سینه ها مانده بود باز راه درخشان خود را گشود و به زمان ما رسید. درباره اثر و نقش اوستا در فرهنگ جهان و ایران این نکته گفتنی است که بنا به آنچه مورخان نوشته اند اسکندر گجستک پس از یورش به ایران و پیش از آتش زدن کتابخانه ها و سوزاندن اوستا یک نسخه اوستای کامل را به یونان می فرستد که همان سرچشمه فرهنگ و فلسفه یونان میشود.
اوستای ورجاوند همچنان در سینه زرتشتیان ایرانی و پارسیان هند و آتشکده ها بجا بود تا خرد خرد پژوهشگران بدان رو کردند و با کوشش های فراوان و ارزنده ای که کردند جهان دانش به ژرفا و گرانباری و ارزش کیش زرتشتی پی برد و باگذشت زمان و پژوهشهای بیشتر ارزش این کیش آشکار و آشکارتر گردید و اینک جهان دانش دریافته است که در سرزمین ایران چه خورشیدی تابان بوده و فروغ و پرتو آن تا چه اندازه به زندگی ها روشنایی می بخشیده است. در کشور ما نیز خوشبختانه به کوشش گروهی از ایران دوستان و پژوهشگران گرامی گنجینه ای که در سده های دراز زرتشتیان با پذیرفتن رنج های بیکران نگهبان آن بوده اند آشکار شده است و مردم ما دریافته اند که کیش کهن آنها چه بوده و از چه ارج و مایه ای برخوردار بوده است.
اینک نمونه ای از دیدگان دانشمندان جهان درباره کیش زرتشتی : “ وتینی “ فیلسوف امریکایی میگوید : هیچ فلسفه و تعلیمی بهتر از سه کلمه اساسی زرتشت نمی تواند اندیشه را بسر منزل سعادت و نجات راهنمایی نماید. ترقیات و کشفیات تمدن جدید بهر اندازه پیشرفت کند باز این سه کلمه در مقام و اهمیت خود باقی و تغییر ناپذیر خواهد بود.
پروفسور جیمزدارمستتر درباره کیش زرتشت مینویسد : آیین زرتشت در برترین مفهومش آیین زندگی است. این مذهب دو چیز به بشریت هدیه کرده است : وظیفه اخلاقی و امید : مردی که با این سلاح مسلح باشد میتواند با خونسردی به چهره ی زندگی و سرنوشت بنگرد و بر تمام مشکلات چیره گردد.
پروفسور جان راچر میگوید : زرتشت برای آزادی اراده اهمیت زیادی قائل است. از نظر او انسان آزاد است به اشا (راستی) خدمت کند و یا عمر خود را صرف خدمت دروج (دروغ) نماید. او شخصا مسئول خوشبختی خویش است.
تاگور فیلسوف هندی نیز راجع به این موضوع مینویسد : زرتشت بزرگترین پیامبر پیشکسوت بود که راه آزادی انتخاب در امور اخلاقی را بروی آدمی بگشود. ویل دورانت مینویسد : جنبه اخلاقی آیین زرتشت عالی تر و شگفت انگیزتر از جنبه الهی آن است. “ چترجی “ در این باره مینویسد : شریعت زرتشت فرهنگ اخلاقی آریایی را در اوج کمال خود نشان میدهد. …
دالا مینویسد : از نظر زرتشت ، تقوای واقعی در قلب نهفته است و در عمل بصورت اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک آشکار میگردد. بزرگترین قربانی که آدمی میتواند به پروردگار تقدیم کند یک قلب پاک توبه کرده است.
دکتر حسین وحیدی
چند هزار سال پیش در سرزمین ایران خورشید تابانی درخشیدن گرفت ، خورشیدی که پرتو آن خرد و اندیشه و نیک اندیشی (وهومن) بود و فروغش راستی و پاکی (اشا) . همانگونه که خورشید گرمی و روشنایی زاست ، این خورشید نیز مایه گرمی و روشنایی دلها و جانها گشت.اندیشه ها از فروغ آن روشنایی گرفت و دلها با پرتوش گرم شد. راه دروغ بر اندیشه ها بسته شد و زبانها به راستی گشوده شد. آبادانی و کشت و گرامیداشت اخشیج های نخستین طبیعت ـ خاک و هوا و آب و آتش شیوه ی زیست مردمان گشت و زندگی همانگونه که سرشت و خواست خورشید بود زنده و شکوفان و بارور گشت.
خورشید درخشان سرزمین ما ، اشو زرتشت هنگامی به پیامبری و وخشوری و راهنمایی مردمان برانگیخته شد که جهان آن روز در تاریکی و نادانی فرو رفته بود ، ستم و ستمکاری شیوه زیست و پیروی از باورهای پنداری نادرست همراه با آیین های نابخردانه و دادن فدیه های خونین دین و کیش همگان بود. در این روزگار تیره اشو زرتشت درفش راستی و پاکی و وهومنی برافراشت و با سخنانی شیوا و جان بخش مردمان را به راه رستگاری که راه اشویی و پارسایی باشد فرا خواند. دیری نگذشت که آوازه پیامبر همه جا گیر شد و سخنان گهربارش زبانزد گردید و کیش استوارش بر اندیشه ها و جانها و دلها نشست و جهان فروغ و روشنایی بروی مردمان گشوده شد و اوستا دفتر ورجاوند اشو زرتشت رهنمود پاکان و بهدینان گشت. اما دریغا دیرگاهی از پرتو افشانی خورشید
نگذشته بود که ابرهای توفان زا چهره آنرا گرفت و در درازنای زمان گزندهای بسیار به اوستا رسید و بخشی از آن نابود گردید. اما فروغ اوستا که همچنان در بایگانی سینه ها مانده بود باز راه درخشان خود را گشود و به زمان ما رسید. درباره اثر و نقش اوستا در فرهنگ جهان و ایران این نکته گفتنی است که بنا به آنچه مورخان نوشته اند اسکندر گجستک پس از یورش به ایران و پیش از آتش زدن کتابخانه ها و سوزاندن اوستا یک نسخه اوستای کامل را به یونان می فرستد که همان سرچشمه فرهنگ و فلسفه یونان میشود.
اوستای ورجاوند همچنان در سینه زرتشتیان ایرانی و پارسیان هند و آتشکده ها بجا بود تا خرد خرد پژوهشگران بدان رو کردند و با کوشش های فراوان و ارزنده ای که کردند جهان دانش به ژرفا و گرانباری و ارزش کیش زرتشتی پی برد و باگذشت زمان و پژوهشهای بیشتر ارزش این کیش آشکار و آشکارتر گردید و اینک جهان دانش دریافته است که در سرزمین ایران چه خورشیدی تابان بوده و فروغ و پرتو آن تا چه اندازه به زندگی ها روشنایی می بخشیده است. در کشور ما نیز خوشبختانه به کوشش گروهی از ایران دوستان و پژوهشگران گرامی گنجینه ای که در سده های دراز زرتشتیان با پذیرفتن رنج های بیکران نگهبان آن بوده اند آشکار شده است و مردم ما دریافته اند که کیش کهن آنها چه بوده و از چه ارج و مایه ای برخوردار بوده است.
اینک نمونه ای از دیدگان دانشمندان جهان درباره کیش زرتشتی : “ وتینی “ فیلسوف امریکایی میگوید : هیچ فلسفه و تعلیمی بهتر از سه کلمه اساسی زرتشت نمی تواند اندیشه را بسر منزل سعادت و نجات راهنمایی نماید. ترقیات و کشفیات تمدن جدید بهر اندازه پیشرفت کند باز این سه کلمه در مقام و اهمیت خود باقی و تغییر ناپذیر خواهد بود.
پروفسور جیمزدارمستتر درباره کیش زرتشت مینویسد : آیین زرتشت در برترین مفهومش آیین زندگی است. این مذهب دو چیز به بشریت هدیه کرده است : وظیفه اخلاقی و امید : مردی که با این سلاح مسلح باشد میتواند با خونسردی به چهره ی زندگی و سرنوشت بنگرد و بر تمام مشکلات چیره گردد.
پروفسور جان راچر میگوید : زرتشت برای آزادی اراده اهمیت زیادی قائل است. از نظر او انسان آزاد است به اشا (راستی) خدمت کند و یا عمر خود را صرف خدمت دروج (دروغ) نماید. او شخصا مسئول خوشبختی خویش است.
تاگور فیلسوف هندی نیز راجع به این موضوع مینویسد : زرتشت بزرگترین پیامبر پیشکسوت بود که راه آزادی انتخاب در امور اخلاقی را بروی آدمی بگشود. ویل دورانت مینویسد : جنبه اخلاقی آیین زرتشت عالی تر و شگفت انگیزتر از جنبه الهی آن است. “ چترجی “ در این باره مینویسد : شریعت زرتشت فرهنگ اخلاقی آریایی را در اوج کمال خود نشان میدهد. …
دالا مینویسد : از نظر زرتشت ، تقوای واقعی در قلب نهفته است و در عمل بصورت اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک آشکار میگردد. بزرگترین قربانی که آدمی میتواند به پروردگار تقدیم کند یک قلب پاک توبه کرده است.
۴.۹k
۰۶ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.