آن دوست که عهد دوستداران بشکست
آن دوست که عهد دوستداران بشکست
می رفت و من اش گرفته دامان در دست
می گفت دگرباره به خوابم بینی
پنداشت که بعد او مرا خوابی هست
می رفت و من اش گرفته دامان در دست
می گفت دگرباره به خوابم بینی
پنداشت که بعد او مرا خوابی هست
۵۱۸
۰۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.